به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت، فرامرز خالقی رئیس هیاتمدیره شرکت پرداخت الکترونیک سداد، مدیریت پنل این سمنار را بر عهده داشت.
رستم شاهگشتاسبی رئیس اداره کل زیرساخت و نرمافزار بانک ملت، سیدمیثم سیدصالحی مدیرعامل سابق پیامرسان سروش و مدیرعامل منظومه فرهنگی رسانهای جامجم، محمد صمدی مدیرعامل زنجیره بلوک پارس، امیرحسین داوودیان معاون توسعه کسب و کار شرکت پرداخت الکترونیک سداد، در این پنل حضور داشتند.
قسمت دوم شرح کامل آنچه را در این پنل گذشت، در ادامه میخوانید.
- امیرحسین داوودیان: میخواهم کمی انتقادیتر و متمرکز بر ایران صحبت کنم. فضای کشور کمی با فضای دنیا متفاوت است و شاید شرکتهای قدرتمند داخلی در نبود شرکتهای قدرتمند خارجی چیزی برای عرضه دارند. به عبارت دیگر، اگر کشورهای خارجی در ایران حضور داشتند و تحریمها بر کشور حاکم نبودند، آنها چیزی برای عرضه نداشتند. آنچه امروز عرضه شده است به سبک و سیاقی نیست که بتواند دوام و قدرت زیادی در دو عرصه پیامرسانی و پرداخت داشته باشد. دلیل اول آن این است که شرکتهای ایرانی در میان الگوبرداری و خلاقیت قرار گرفتهاند؛ نه آنقدر خلاق هستند که ایده عجیب و غریبی ارائه کنند و نه تنها در ایران بلکه در کل دنیا نام آنها برده شود؛ نه الگوبرداری را به حدی خوب انجام میدهند که یک مشابه خارجی قابل قبول را عرضه کنند. البته این صحبتها مربوط به صنعت پرداخت و پیامرسانهاست؛ شاید در صنایع دیگر همچون حمل و نقل، الگوبرداری خوبی در سطح کشور رخ دهد. در صنعت پیامرسانها نمونههای موفق بیشتری عرضه شدهاند که مشابه نمونههای موفق دنیا عمل میکنند اما در صنعت پرداخت نمونه موفق چندانی وجود ندارد. نوع فعالیت اپلیکیشنهای پرداخت در ایران مشابه هیچ اپلیکیشنی در دنیا نیست. به طور کلی، نظام بانکداری و پرداخت در ایران تافتهای جدا بافته است. در ایران سرویسهایی مانند پرداخت به موقع و تسویه آنی ارائه میشود که اصلا در جای دیگری به آن فکر نمیکنند؛ مثلا بانک ملت حدود 10 سال است که تسویه آنی میدهد که در دنیا چنین چیزی وجود ندارد. کشور در شرایط آشفتهای قرار دارد که بر تعریف ما از مدل کسب و کار تأثیر میگذارد. با نگاهی بر مدل کسب و کار در صنعت پیامرسان مشخص میشود که نگاهی موجود در ایران به «همه چیز اپ» با نگاهی که دنیا دارد متفاوت است. آنها مسیری را طی میکنند که طی آن فرآیندی شکل میگیرد و آیندهای متصور میشود؛ اما در ایران آیندهای هدف گرفته میشود. بر این اساس میگویند چون برای مثال 60 میلیون نفر در اپلیکیشن تلگرام حضور دارند و عدهای نیز کسب و کار خود را در آن محیط ایجاد کردهاند؛ بنابراین پیامرسانی ساخته شود که مردم همین فعالیتها را آنجا انجام دهند. معتقدم این اتفاق هزگز شکل نمیگیرد؛ چرا که مشتریان یک پیامرسان از محل کسب به دست نمیآیند؛ بلکه از محل اعتماد شکل میگیرند. هر چقدر که این پیامرسان تبلیغ شود، بدون تحریم رقیبان خارجی به جایی نمیرسد. از طرفی این نوع کسب و کارها یک فضای پلتفرمی ایجاد میکنند تا دیگران به اختیار خود از آن استفاده کنند؛ این موضوع را اگر قرار باید در ایران بر اساس سیاستگذاری پیاده کنند با تجربهای که در کشور وجود دارد سازگار نیست. آنچه در کل میتوان گفت این است که اپهای پرداخت مسیر بهتری را طی کردهاند؛ چرا که بر نیاز مردم متمرکزاند؛ اما مدل کسب و کار آنها در بعد جریانهای درآمدی و هزینهای سبب میشود تا دست به رقابتهایی بزنند که صنعت را دچار مخاطره میکند. در مورد اتصال و ارتباط این دو آنچه واضح و روشن است اینکه اپلیکیشنهای پیامرسان، تمایل بسیار بیشتری به حرکت به سمت پرداخت دارند؛ چرا که ابزار رایگانی هستند که به مدلهای درآمدی آنها چندان فکر نشده است؛ بنابراین تلاش میکنند از مسیرهای دیگر درآمد کسب کنند. این امر خود نقض غرض محسوب میشود. به تعبیر دیگر، ابزاری که خود به بلوغ نرسیده قصد دارد از خاصیت اپ دیگری استفاده کند که شدنی نیست و سبب میشود هیچ کدام از این کسب و کارها به اندازه کافی بزرگ نشوند. فینتکها با شناسایی حفرهای در بازار، بهتر از همه در این بازی نقش ایفا کردند. PSPها تمایلی به کار با برخی افراد ندارند؛ یا برای آنها مقرون به صرفه نیست که با آنها کار کنند یا آنها قانونی نیستند. بنابراین فینتکها از این حفره استفاده؛ در مقیاس کوچکتر مشتری جذب کردند و کارمزد دریافت میکنند. آنها کارمزدی را که در جنگ قیمتی بانکها برای جذب منابع در دهه 80، در کنار در نبود نظارت کافی و نهاد قانونگذار حوزه پرداخت از بین رفت، دوباره به بازار بازگرداند. من امیدوارم که شرکتهای پرداخت آن را قدر بدانند و کارمزدهای خود را به اشتراک نگذارند شاید آنها این روش را دوباره به سیستم پرداخت بازگردانند؛ چرا که به نظر میرسد از ترس واکنش پذیرندگان، هیچ کس در ایران جرات نمیکند که کارمزد را به نظام پرداخت بازگرداند.معتقدم؛ بهترین بازیگر بازار اپلیکیشنهای پرکاربرد، فینتکها هستند؛ ولی عمده آنها در بازار بیزنس به بیزنس یا B2B فعالیت میکنند. البته نفر آخر قرار است از نظر مقیاس کسب و کار، فرد کوچکی باشد؛ ولی با این حال کسب و کاری دارد و از ابزار پرداخت استفاده میکند. در حوزه مشتریان نهایی یا P2C، نمونه موفقی در میان ابزارهای پرداخت در کشور وجود ندارد. این ابزارها عمدتا تامینکننده محتوا بودند؛ سپس به فروشندههای اینترنتی تبدیل شدند و بعد از آن برای خود، سیستم پرداخت راهاندازی و از مشتریانشان به عنوان اهرم استفاده کردند. ممکن است در این میان گروهی از استفادهکنندههای مستقل نیز از ابزار پرداخت آنها استفاده میکنند. در کل، این ابزار در ایران فقط برای خدمات پرداخت است که به نظر من در جایگاه بهتری نسبت به پیامرسانهای داخلی قرار دارد. موضوع امنیت در حوزه پیامرسانی اهمیت بسیاری دارد. بعضی از اپلیکیشنهای جدید در مورد اینکه پیامها را غیر قابل شنود کنند تضمین میدهند؛ ولی اساسا ایرانیها ملت درگوشیای هستند و ترجیح میدهند در فضایی پیام بگذارند که گردانندگان آن، زبان آنها را نمیفهمند. رشد پیامرسانهای داخلی نیز در شرایط تحریم رقیبان خارجی رخ داده است و از زمانی که فیلتر رخ داده است هنوز هیچیک از آنها نتوانستهاند جای پیامرسان خارجی را پر کنند. شاید آنها هیچگاه نتوانند خدمات رقیب خارجی را ارائه کنند؛ چرا که حجم سرمایهگذاریها متفاوت است. دوستان در مورد ورود بانک به حوزه پیامرسانی و اینکه بانک چگونه میخواهد رسالت اجتماعی خود را ایفا کند، صحبت کردند؛ معتقدم در این مورد نیز همان درماندگی میان الگوبرداری و خلاقیت وجود دارد. در دنیا، بانکها از اپلیکیشنهای خود برای گسترش تجربه کاربری و ایجاد تنوع استفاده میکنند. به تعبیر دیگر، نیازهای مشتریان دائم بانک را شناسایی و اپلیکیشنی ارائه میکنند تا آنها نیازهایش را بر اساس خواسته خود برطرف کند. سپس او را به عرضهکنندگان خدمات دیگر متصل میکند تا مشتری بتواند نیازهای خود را در یک بستر تامین کند؛ برای مثال اگر او قصد خرید خانه دارید بانک وام میدهد و جستوجوی خانه بر عهده کس دیگری است که در همان اپلیکیشن حضور دارد. در واقع همه این فرآیند در یک اپلیکیشن صورت میگیرد و ارتباط مشتری با بانک قطع نمیشود.
- فرامرز خالقی: تا اینجای نشست، دوستان هر یک از منظر خود، طرح موضوع کردند و اکنون فضای مناسبی برای آغاز بحثهای چالشی ایجاد شده است. میخواهیم به این موضوع بپردازیم که ابزارهای موبایلی بانکها هنوز راه طولانی و پرپیچ خمی را باید طی کنند تا به نقطه مطلوب برسند. دلیل آن هم رقابتی است که در مورد مدیریت مشتری شکل گرفته است. بانکها حاضر نیستند در مورد همه مراحل همکاری کاملی با فینتکها داشته باشند؛ چرا بر اساس نگاه سنتی خود تصور میکنند، در مقابل خدمات و تسهیلاتی که به مشتریان میدهند باید آنها را کنترل کنند. نگاه محققان روز دنیا این است که بانکها باید این قدرت را به بازیگران دیگری واگذار کنند.
- رستم شاهگشتاسبی: بانکها در ایران گاهی تصمیمهای خود را بر اساس نگاه ظاهری به آنچه که در دنیا میگذرد میگیرند و خدمات را با نگاه خوشبینانه و با همان نگاه قدیمی خود ارائه میکنند. در صورتی که با همین تفکر هر بانک یا شرکت پرداختی به فکر ایجاد پیامرسان اختصاصی باشد، این مسیر با شکست مواجه خواهد شد. اگر هر مجموعه فقط به کسب و کار خود توجه کند و به اجتماع مردم اهمیتی ندهد، موفق نمیشود. زمانی این مسیر به موفقیت میرسد که بانکها و PSPها با یک یا دو پیامرسان مقبول همکاری کنند. به تعبیر دیگر باید تفکر رقابت با یکدیگر را کنار بگذارند. شبکههای اجتماعی و پیامرسانها رقیب بانکها نیستند. سیستم بانکی به جای سرمایهگذاری برای ایجاد یک پیامرسان اختصاصی و جذب کاربر، باید از موارد موجود بهره بگیرد. تلگرام، ویچت و واتساپ کار خود را انجام میدهند و کسب و کار آنها با بانک و شرکت پرداخت متفاوت است. بانکها نیز کسب و کار پیامرسانی ندارند. رسالت بانکها ایجاد بانکداری اجتماعی و نظام پرداخت و بانکداری مبتنی بر شبکه است؛ بنابراین اگر شبکههای اجتماعی و پیامرسانها را رقیب خود بدانند، هیچگاه به این خواستهها نمیرسند. مشتریها به تعداد محدودی اپلیکیشن یا شبکه اجتماعی نیاز دارند. از طرفی سیستمهای پرداخت و پیامرسانها باید جهانی باشند؛ مثلا تلگرام فضای خوبی در اختیار بانکها قرار میدهد؛ بنابراین بانکها میتوانند شبکه پرداخت خود را روی تلگرام قرار دهند. امروز کسب و کارهای مختلف و 50 کانال فروش روی تلگرام اجرا میشوند؛ بنابراین نگاه رقابتی اشتباه است. زمانی که کار روی تکنولوژی NFC در ایران آغاز شد، قانونی برای آن وجود نداشت و به همین دلیل متوقف شد. زمانی که شرکتها راهکارهای نوین را ارائه میکنند، قانونگذار نیز باید همپای آنها حرکت کند؛ اگر اینطور نباشد سد راه پیشرفت خواهد شد. در مورد نظام پرداخت مبتنی بر شبکههای اجتماعی نیز، حتی اگر همه زیرساختها کامل باشد، قانونگذار مانع آن میشود؛ چرا که قانونی در مورد آن وجود ندارد. موضوع دیگر بحث امنیت است. بانک باید شبکه اجتماعیای را انتخاب کند که امنیت آن محرز و صحتسنجی شده باشد. در بانکها بحثی به نام KYC یا تعیین هویت مشتری وجود دارد که معتقدم شبکه اجتماعی هم باید آن را داشته باشد. با انجام عملیات پرداخت، قوانین ضدپولشویی مطرح میشود؛ به تعبیر دیگر مبدا و مقصد پول مشخص میشود. در بستر شبکه اجتماعی نیز همین موضوع اهمیت دارد و باید مشتری شناسایی شود. این بستر نباید به گونهای باشد که اگر کسی قصد پولشویی داشت از نواقص قانونی و امنیتی آن استفاده کند. بعد از بحث قانونگذاری و امنیت، بحث کارمزد هم اهمیت دارد. امروز بانکها کارمزد PSPها را پرداخت میکنند. فینتکهایی که با همکاری شرکتهای پرداخت، اپلیکیشنهای پرداخت ایجاد میکنند درآمد خود را از شراکت در کارمزد به دست میآورند. در این مورد واژهای به نام کارمزدخواهی مطرح شده است؛ برای مثال فردی بستری ایجاد میکند و بر آن بستر شارژ بیشتری برای همراه اول به فروش میرساند؛ بنابراین از PSP مورد نظر پول میخواهد و شرکت پرداخت نیز در ازای پرداخت پول 80 درصد درآمد آنها را مطالبه میکند. بنابراین در این مسیر پول از بانک خارج و وارد کسب و کاری دیگری میشود. معتقدم؛ قانونگذاران باید تدابیری بیندیشند و راهکارهایی ارائه کنند تا نظام کارمزد صحیح اجرا شود. اگر نظام جبران خدمت در این شبکه وجود نداشته نباشد، فینتکها سراغ بانکها و پیاسپیها میروند و برای جذب مشتری، پول طلب میکنند. این مسیر، اشتباه است و منابع بانکها و مملکت را مصرف میکند. در این شرایط، بانکداری بر بستر شبکه اجتماعی نیمهکاره و زخمی میماند و به آینده مورد نظر نمیرسد.
- خالقی: انتظار میرود در مورد پیامرسانها، بحث امنیت روانی کاربران نیز مطرح شود. حاکمیت آن طرف میز نشسته است و دغدغههای خود را دارد که بر اساس آن آیندهنگاری و آیندهپژوهی میکند. او باید مخاطرات آتی را در نظر بگیرد و بر اساس آن طراحی کند؛ فارغ از اینکه محصول او مقبولیت اجتماعی پیدا میکند یا نمیکند. اما کاربر دغدغههای دیگری دارد و در این طرف میز مقبولیت و مطلوبیت اهمیت مییاید. من معتقدم؛ احساس نگرانی از خود نگرانی بیشتر عذابآور است. آقای صالحی لطفا به عنوان کسی که بانی یک حرکت سیاسی و اجتماعی بودید، به این موضوع بپردازید.
- سیدمیثم سیدصالحی: در ابتدا به چند نکته که دوستان به آن اشاره داشتند، بپردازم؛ آقای داوودی به نکته بسیار خوبی اشاره کردند. بدون شک بسیاری از کسب و کارهایی ایرانی، در نبود یک نمونههای خارجی یا به دلیل محدود شدن آنها شکل گرفتند. این خلا یا محدودیت، به دلایل مختلفی از جمله شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، مذهبی و شرایط اولویتداری همچون مسائل امنیتی و حاکمیتی ممکن است رخ داده باشد. چنین شرایطی، در بانکداری کلان یا حوزههای بانکی کشور نیز صادق است. باید توجه داشت در مورد مباحث کلان اجتماعی، صرفا با یک اپلیکیشن برای مثال پیامرسان با چهار خدمت پایه که شامل پرداخت، پیامرسانی، تکنولوژی ارائه محتوا و ویدئو و احراز هویت، میشود مواجه نیستیم. همچنین صرفا با شرکتی آشنا به فضای کدنویسی طرف نیستیم. بلکه با پدیدهای روبهرو هستیم که جنبههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد. این پدیده از سوی موضوعات و حوزههای مختلف تحت فشار است و سهمخواهیهای متعددی هم از آن حتی در سطح کسب و کاری صورت میگیرد. برای ایجاد یک اپلیکیشن پیامرسانی، خدمت دوستان در حوزه بانکی و پرداخت رسیدم و به آنها توضیح دادم که مدل این کسب و کار، پیامرسانی است و قصد ورود به حوزه شما را ندارم؛ اما برای مشارکت در حوزه سهامی و خدمات، آمادگی دارم که با زیرساختهای خودتان بخش خدمات را برای من توسعه دهید. در مقابل من نیز حوزههای امنیت و احراز هویت را به عنوان پیامرسان تامین کنم؛ اما فشارهای متعدد سیاسی و اجتماعی موجود در این حوزه بسیاری از مذاکرات و بحثها را بینتیجه گذاشت. از طرفی، بخشهایی که تصور میکردند توانمندی دارند که خارج از دغدغههای سیاسی یا با قدرت مشتری خود یا با قدرت مالیشان یا با قدرت و توان سیاسی خود در این عرصه حضور پیدا کنند، سعی کردند به اشکال مختلف نمونههایی را وارد و کار کنند.در ظاهر هفت تا هشت پیامرسان در ایران فعالیت میکنند؛ ولی فعالان این صنعت میدانند نزدیک به صد اپلیکیشن پیامرسان در کشور به اشکال مختلف مطرح شدند. سازمانهای مختلف، افراد، بخش خصوصی و نهادهای کشور تلاش کردند تا آنها را برجسته کنند و آنها را به کار گیرند؛ ولی عملا نتوانستند در برابر فشارها و محدودیتها مقاومت کنند و اپلیکیشن مورد نظر خود را در معرض دید عموم قرار دهند. در این نشست درباره امنیت در پیامرسانهای داخلی و دغدغههای ذهنی در این حوزه به طور ویژه صحبت شد. معتقدم بخشی از این نگرانی، به تجربه اجتماعی موجود در جامعه و بخشی از آن به درست هدفگذاری نقطه مقابلی که میخواهد مفهومی به این شکل در داخل شکل نگیرد، بازمیگردد. اگر به کسانی که خرید آنلاین انجام میدهند، بگویند که خریدهای شما در بزرگترین اپلیکیشن خرید آنلاین کشور لاگ میشود و ممکن است روزی ناچار شوید به خاطر آنها پاسخگو باشید، شاید آنها نسبت به امنیت آن اپلیکیشن نگران شوند یا اگر بگویند مسیرهای رفت و آمد افراد با تاکسی اینترنتی لاگ میشود، ممکن است تعداد کاربران تاکسی اینترنتی ریزش کند. هدفگذاری درست موضوع امنیت توسط مخالفان و برجسته کردن آن در فضای مجازی، سبب آسیب بیشتری به این حوزه شد. واقعیت امر و آنچه امروز اتفاق افتاده است و میشود برای آن شواهد و مدارک ارائه کرد، این است که در پیامرسانهای خارجی با لایههای امنیتی کمتری برای مداخله یا ورود نهادهای دولتی، نظارتی و امنیتی وجود دارد. چون هیچ ابزار یا مقاومت قانونی برای آن وجود ندارد. بسیاری با آن برخورد کردهاند؛ مثلا پیامهای جیمیل قابل دستیابی است یا پیامهای تلگرام را میتوان در اختیار کاربران قرار داد. این موضوع در واتساپ و پیشتر از آن در وایبر هم به طور برجسته وجود داشت؛ ولی در مورد هیچ کدام از پیامرسانهای داخلی مستندی وجود ندارد که چنین اتفاقی رخ داده است. اما این مسئله جنبه دومی هم دارد که نباید از آن غافل بود و آن اینکه امروز حدود 30 هزار پرونده درباره جعل عنوان و هویت در پلیس فتا و دادگاههای کشور وجود دارد که نشان میدهند خسارتی بر فردی وارد شده است؛ اما هیچ مرجعی وجود ندارد که بتوان آن فرد را شناسایی کرد. در مواردی سراغ افراد رفتهاند و با آنها برخورد کردهاند ولی این برخورد عمومیت نداشته است؛ چرا که به عرضه کننده آن پیامرسان دسترسی نداشتند. آن فرد مدعی است که نه تنها از قوانین جمهوری اسلامی بلکه از قوانین هیچ کجای دنیا تبعیت نمیکند. گوگل در بخش ترنسپرنسی خود نشان میدهد که چه میزان از دادههایش را در اختیار FBI یا NSA یا حتی پلیس امنیت چین و کشورهای دیگر قرار داده یا سرویس را حذف و متوقف کرده است. در کشور ما قوانین سفت و سختتری حاکم است به ویژه اینکه مقام معظم رهبری بیاناتی در مورد آن داشتند و قوه قضائیه نیز آییننامهای در این حوزه منتشر کرد. در عمل، این موضوع ذیل یکی از بندهای قانون اساسی که حریم شخصی را به رسمیت میشناسد، قرار گرفت. بر این اساس قاضی تنها در صورتی میتواند برای بررسی پیامهای شخصی یک فرد، دستوری صادر کند که موضوع به چهار جرم اصلی آدمربایی، خرید و فروش سلاح، خرید و فروش مواد مخدر و کودکآزاری مرتبط باشد. از طرفی هر قاضیای چنین اختیاری ندارد و باید جزو قضات ارشد باشد تا بتواند دستوری برای پیگیری این موضوع صادر کند. به هر حالامنیت در پیامرسانها با ارسال و دریافت اطلاعات گره خورده است؛ مثلا شما نمیتوانید بدون احراز هویت از خدمات دولت الکترونیک یا خدمات بانکی استفاده کنید. پیامرسانها قرار نیست هویت را شناسایی کنند؛ بلکه مرجع سرویسدهنده است که آنها را شناسایی میکند. تلگرام به لحاظ سرویس، خدمات و امکانات در برابر پیامرسانهای دیگر، پدیده متفاوتی است. امکانات و سرویسهای آن در پیامرسانهای خارجی دیگر از جمله واتساپ نیز وجود ندارد؛ برای مثال یک گیگ فایل به صورت رایگان در تلگرام آپلود میشود؛ ولی در واتساپ، این امکان در مورد فایلهای بیشتر از 32 مگابایت وجود ندارد. همچنین فایلهای دو ماه پیش در واتساپ قابل دانلود نیست؛ ولی فایلهای چهار سال پیش تلگرام را به راحتی میتوان دانلود کرد. این حجم از ذخیرهسازی، سرمایهگذاری و اتفاقات پشت پرده طی یک مدل کسب و کاری ویژه صورت میگیرد که باید به آن فکر کرد. رقابت با پیامرسانی همچون واتساپ بسیار راحتتر از رقابت با تلگرام است؛ به ویژه آنکه تلگرام ابزارهایی در حوزه رسانه، احراز هویت و حوزه پول و پرداخت آورد و رقابت را پیچیدهتر و سختتر کرده است. با وجود این، فرصت، همچنان برای پیامرسانهای داخلی وجود دارد و بهرهگیری از موضوعاتی همچون کلانداده، هوش مصنوعی و واقعیت مجازی، میتواند به طور جدی به آنها کمک کند.
- خالقی: چرا تلگرام با وجود همه ویژگیهای منحصر به فرد خود جزو چهار پیامرسان اول دنیا نیست؟ به نظرم اگر ایران فضای آزادی را ایجاد میکرد که همه قادر به رقابت بودند، تلگرام هم به سرنوشت دیگر پیامرسانها دچار میشد و تراکم شدید یا تمامیتخواهیای که در ایران دارد از بین میرفت. آقای داودیان لطفا به این نکته اشاره کوتاهی داشته باشید.
- داوودیان: اینکه چرا پیامرسان تلگرام جزو چهار پیامرسان اول دنیا نیست سؤالی است که باید صاحبان این پیامرسان به آن پاسخ دهند؛ اما آنچه میتوان به آن اشاره کرد این است که تاریخ معرفی آنها و نقاطی که برای پیشرفت و ترقی خود هدف قرار دادهاند با یکدیگر تفاوت دارد. اپلیکیشنهای بزرگ، درآمدها و ظرفیتهای بزرگ دارند. این اپلیکیشنها به غولهای اقتصادی و حتی سیاسی تبدیل شدهاند. امروز در آمریکا موارد بسیاری علیه فیسبوک مطرح میشود و هر روز زاکربرگ به آنها پاسخ میدهد؛ به طوری که ریاستجمهوری آمریکا را تحت تأثیر قرار داده است. ریاست جمهوری ایالات متحده، مسئله مهمی است که خبر آن را همه دنبال میکنند و تصمیمات آنها بر اقتصاد جهانی تأثیر میگذارد؛ اگر رسانهای بتواند روی این نهاد تتثیر بگذارد همه تصور میکنند که آن رسانه شاهکلید را در اختیار دارد؛ از این بابت مسئله رقابت برای آنها نیز بسیار جدی و حساس است. اپلیکیشنهای موبایل، حداقل سه جریان اصلی را دنبال میکنند؛ موضوع اول جریان درآمدی آنها است تا چیزی را بفروشند، جریان دوم جریان به اشتراکگذاری فضای خود برای تبلیغات است و موضوع سوم که مهمترین مورد است، موضوع داده است. اپلیکیشنهای موبایل از جریان داده استفاده میکنند و آن را میفروشند. به همین دلیل از 30 اپلیکیشنی که کاربر روی گوشی موبایل خود دارد ممکن است 29 عدد آن رایگان باشد. با این وجود ادامه حیات آنها چگونه ممکن است؟ بدون شک، این اپلیکیشنهای رایگان، مستقل نیستند و کسی آنها را توسعه داده است. به عبارت دیگر، همه آنها ابزار شنود هستند؛ ولی نه شنود به آن معنا که افراد در مورد آن دغدغه دارند. در واقع حتی بانکها نیز ابزار شنود محسوب میشوند و حسابهای سپردهگذاران را چک میکنند. چون در ایران رویه بانکها این نیست که به مشتریان خود، پیشنهادات جدید ارائه کنند، این موضوع احساس نمیشود. در این فضا اگر بانکی چنین کاری را انجام دهد، برای مثال در صورتی که وام خودروی کاربری تمام شده باشد، به او پیشنهاد وام دیگری را ارائه کند، به نظر شنود میآید. در حالی که همه اینها برای رشد و توسعه خدماتی که به افراد میدهند، ضروری است. هر قدر بستر مشتریان بانک کوچک شود، ظرفیت تحلیل و اثرگذاری آن نیز محدودتر میشود. از سوی دیگر، همه اپلیکیشنهای حوزه موبایل، کسب و کارهای جدیای هستند. به تعبیر دیگر هر کسی میخواهد نوعی کسب و کار جدی را راهاندازی کند، باید به سمت فضای دیجیتال برود. اگر قرار باشد الگوبرداریهای موفق در کشور اتفاق بیفتند، بهتر است که کامل باشند. اکنون هر بانکی، سروش را رقیب خود میداند و برای خود پیامرسان ایجاد میکند؛ اما باید بدانند که هر کت و شلواری مناسب تن هر کسی نیست. بانک یا شرکت پرداخت با ورود به حوزه پیامرسانی، وارد دنیای دیگری میشود؛ حتی اگر بتواند از نظر فنی آن را اداره کند، ماجرای کسب و کاری آن را چه خواهد کرد؟ از طرفی، در ایران موضوع فناوری اطلاعات را محدود به برنامهنویسی میدانند. در واقع، کسی تصور نمیکند که این صنعت جنبه کسب و کاری دارد و باید رشد کند. افرادی که قصد دارند وارد حوزه فناوری اطلاعات شوند یا در این حوزه حضور دارند، باید دست خود را از جیب بقیه خارج کنند تا متوجه شوند که کسب و کارها آنها میتواند ارزش خلق کند یا خیر. در غیر این صورت ادامه حیات آنها به ادامه فعالیت جریانها و مجموعههای دیگر وابسته میشود. اگر دست خود را از جیب دیگری بیرون بیاورند، متوجه توانمندیهای دیگری که دارند، میشوند. آنها باید از ظرفیتهای درآمدی جدید استفاده کنند تا بدانند چه چیزی را بابد به اشتراک بگذارند و از چه اهرمی بهره بگیرند. آنچه برخی مجموعهها را در میانهگی نگه داشته، ظاهربینی است. آنها فقط تصور میکنند که در حوزهای درآمد وجود دارد و به سمت آن میروند، اما به کاربردهای اصلی موضوع توجهی نمیکنند.
- خالقی: وقتی مجموعهای در حوزهای تخصص دارد و میخواهد به سمت حوزه دیگری که موازی با آن است برود، امکان دارد با مشکل مواجه شود. اگر بخواهد تخصص جدیدی را با آن چه خود دارد، ترکیب کند و به نقطه اشتراکی برسد، نیز با نوعی دیگری از مشکل مواجه میشود. برای مثال فیسبوک به مرور به یک شبکه اجتماعی تبدیل شد، برای خود مسنجر راهاندازی کرد و وارد عرصه پرداخت شد. از طرف دیگر اینستاگرام، نیز دایرکت مسیج را راهاندازی کرد. شبکههای اجتماعی به مرور متوجه شدند که اگر وارد حوزههای پیامرسانی، نشوند در آینده وجود نخواهند شد. آیا همین اتفاق در مورد پرداخت هم رخ میدهد و آنها مجبور به حرکت به این سمت نیز میشوند؟ آقای صمدی، لطفا با نگاه بانکی خود به این موضوع بپردازید.
- محمد صمدی: منظور از پیامرسان، بستهای از خدمات حوزه پیامرسانی است؛ نه صرفا یک دایرکت مسیج مثل آنچه در اینستاگرام وجود دارد. چنین امکانی، حداقل مورد قابل عرضه است. امروز پیامرسانها بر سر اینکه چند ترابایت ظرفیت و چه مدت ذخیره سابقه داده دارند و اینکه آیا قابل ویرایش هستند یا نیستند و موارد بسیار تخصصی دیگر، با یکدیگر رقابت دارند. به نظر میرسد، پیامرسانهای ایرانی هیچ مزیت رقابتیای در مواجهه با نمونههای خارجی ندارند. بنابراین موضوع پیامرسانها فقط انتقال پیام نیست؛ بلکه سبدی از فعالیتهای مختلف است. برای مثال تنها استیکرهای حوزه تلگرام، به نوعی کسب و کار جذاب تبدیل شدهاند.
- خالقی: به تغییر رویکرد هم بپردازیم که آیا شبکه اجتماعی به سمت بانکداری اجتماعی میرود یا بهتر است از اصطلاح بانکداری مبتنی بر بستر شبکههای اجتماعی، استفاده کنیم؟
- صمدی: معتقدم هر دوی آنها قابل انجام است؛ اما باید دید سلیقه و خواست مردم چیست؟ در حقیقت امروز شبکه اجتماعی محبوب و جذابی در کشور عرضه نشده است. به همین دلیل بانکها امکانی برای عرضه محصولات خود در آن پلتفرم ندارند و به دنبال ایجاد فضای جدیدی میروند. از طرفی رگولاتور دست آنها را بسته است و مانع همکاری با مجموعههای خارج از سیستم بانکی در این حوزهها میشود. من با رویکرد سداد و بانک ملی در شرایط فعلی ایران بسیار موافقم؛ چرا که در نبود یک پیامرسان موفق، حداقل خدمت ممکن را به مشتری خود ارائه میکنند. شاید خیلی دور نباشد که همان حداقل امکان دایرکت مسنجر به موبایلبانکها و اپلیکیشنهای پرداختی اضافه شود؛ هر چند که نمیتوان آن را خدمت پیامرسانی دانست. بخشی از تصمیماتی که در کشور در حوزههای پیامرسان و پرداخت گرفته میشود، مربوط به هیجان بازار است و بخشی از آن با نگاه صرفهجویی در هزینه یا دست کردن در جیب دیگران همراه است. همانطور که اپراتور از صنعت پرداخت بانکی، سهمخواهی میکند، صنعت پرداخت نیز با ایجاد یک پیامرسان ساده از پرداخت 9 تومان هزینه پیامک صرفهجویی میکند. دلیل این اتفاق، نبود یک فضای رقابتی سالم نیز میتواند باشد. فضای حاکم بر ایران با فضای سطح جهان قابل مقایسه نیست. هر نوع الگوبرداری نیز با توجه به شرایط کشور به درستی ایجاد نمیشود و به اندازه کافی نیز سرمایهگذاری صورت نمیگیرد. میزان سرمایهگذاری در ویچت به اندازه سرمایهگذاری در صنعت نفت است. در ایران به موضوعات در چنین قد و اندازهای اولویت داده نمیشود و چون استراتژیک نیستند، خیلی به آن فکر نمیشود. امروز دولت چین به راحتی همه سرویسهای گوگل را فیلتر میکند و ادعایش این است که ویچت همه سرویسهای آن را عرضه میکند. در ایران چنین نگاهی وجود ندارد؛ بنابراین به هر حال، وجود نوعی نسخه ایرانی، با حداقل امکانات ضروری است.
- خالقی: ایشان به نکته پنهانی اشاره کردند و آن اینکه درآمد پیامرسانها از کجا تأمین میشود؟ پیامرسانهای بانکی درآمد ندارند؛ ولی از ندادن هزینههای بین بانکی درآمد ایجاد میکنند. وقتی درگاه بانک ملی، پشت پیامرسان بله سداد مینشیند؛ مشتریان بانک ملی از درگاه یا دستگاه خودپرداز بانک ملت استفاده نمیکنند؛ بنابراین نوعی برگشت سرمایه، که گاه میلیاردتومانی است، برای بانک ایجاد میشود. از همه عزیزان برای حضور در این نشست سپاسگزارم.
لازم به ذکر است، این کارگاه از جمله برنامههای دومین روز از چهارمین نمایشگاه تراکنش ایران بود. ITE 2018، به همت مرکز فابا، 22 تا 24 آبان سال جاری در محل دائمی نمایشگاههای شهرداری تهران، واقع در بوستان گفتوگو برگزار شد.