به گزارش خبرنگار پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت، منظور از یک ساعته این است که برخی از مشاغل با احتساب یک ساعت در هفته از نظر مسئولان کار شغل به حساب میآیند و نرخ بیکاری و اشتغال نیز براساس این موضوع محاسبه میشود.براساس تعریف سازمان بینالمللی کار و همچنین براساس آنچه در داخل کشور محاسبه میشود بیکار به کسانی گفته میشود که در هفته کمتر از یک ساعت فعالیت کاری داشته باشند. این در حالیست که تا قبل از روی کار آمدن دولت هشتم این تعریف شامل حال کسانی بود که در هفته کمتر از شانزده ساعت و بهعبارتی دیگر کمتر از دو روز فعالیت داشتند برای مثال نرخ بیکاری براساس معیار اشتغال که 16 ساعت در هفته است، حدود 14.2 درصد اعلام شده است. در حالی که نرخ بیکاری با در نظر گرفتن یک ساعت در هفته برای شاغل به حساب آوردن افراد به 12.2 درصد کاهش پیدا میکند. البته همه این آمارها مربوط به آمارهای رسمی از نرخ بیکاری است در حالی که رقمهای متناقض اعلام شده از سوی مسئولان که در بعضی از موارد 2 میلیون نفر، برخی 4 میلیون نفر و برخی هم 6 میلیون نفر است نشان از واقعیتهای دیگری دارد که در پس دلمشغولیها، نگرانیها و گرفتاریهای کنونی بازار کار پنهان مانده است.
به اعتقاد کارشناسان تعریف کنونی ما از بیکاری گرچه به ظاهر با سازمانهای بینالمللی کار هماهنگ است اما از آنجایی که این تعریف برای کشورهای پیشرفته و توسعهیافته و به قول بعضیها دست اول کاربرد دارد، استفاده از آن برای اندازهگیری شاخص بیکاری در کشورهای در حال توسعه چون ما منطقی نیست. این موضوع حتی در محاسبه شاخصی چون رشد اقتصادی نیز میتواند قابل توجه باشد. برای مثال هر درصد رشد اقتصادی 100 هزار شغل ایجاد میکند. اگر منظور از شغل در کشور ما شغلهای یک ساعته در هفته باشد که درآمد آن چیزی کمتر از 4هزار تومان میشود، شاید پذیرش عدم هماهنگی واقعیتهای بازار کار و اشتغال با نرخ رشد 7 درصدی کنونی را توجیه کند
ملاک یک ساعت کار در هفته برای محاسبه اشتغال با هیچ دستمزد و حقوقی هماهنگی ندارد و جا دارد در یک بررسی واقعبینانه علت این محاسبه عوامل، تبعات و آثار آن را تحلیل کنیم.
سازمانهای بینالمللی کار بر چه اساسی یک ساعت کار در هفته را ملاک قرار میدهند؟ درآمد کمتر از4 هزار تومان چگونه میتواند اشتغال افراد جامعه را توجیه کند؟ ارائه آمارهای بیکاری بر این اساس چه تبعاتی دارد و نشانگر چه موضوعی است؟ آیا در کشور ما شغلی که میزان ساعت کاری آن یک ساعت در هفته باشد، به رسمیت شناخته شده است؟ منظور از اشتغال یک ساعت در هفته چیست و آیا چنین مشاغلی میتوانند پاسخگوی نیاز معیشتی افراد باشند؟
از نظر بسیاری از کارشناسان محاسبه نرخ اشتغال با کار یک ساعته در هفته گرچه براساس تعریف سازمانهای بینالمللی از کار است اما از آنجایی که شرایط و وضعیت اقتصادی کشور مستعد پذیرش چنین تعریفی نیست، قبول آن به معنای ضایع کردن حقوق کسانی است که براساس این محاسبه شاغل به شمار میروند چرا که درشرایط اقتصادی کنونی کشور شغلی که بتوان در آن با یک ساعت در هفته تامین معاش کرد، وجود ندارد این مبنای محاسبه تنها نادیده گرفتن حقوق کسانی است که با درآمدهای حداقلی و بسیار ناچیز شاغل به شمار میروند. به اعتقاد کارشناسان وضعیت کنونی بازار کار نشان از این دارد که حتی براساس معیارهای قبلی اشتغال یعنی معیار 16 ساعت کار در هفته نیز نمیتوانیم ادعا کنیم آمارهای ما از نرخ بیکاری واقعیت دارد.
تعریف اشتغال یا بازی با کلمات
نثاری حقیقیفرد، معاون سابق موسسه کار و امور اجتماعی در این رابطه توضیح داد از نظر لغوی کسی که مشغول به کار باشد بدون در نظر گرفتن ساعت و حقوق، شاغل محسوب میشود اما اگر پا را از این تعاریف فراتر بگذاریم و بخواهیم واقعبینانه فکر کنیم شاغل کسی است که هم از نظر درآمدی و هم میزان ساعت کاری بتواند پاسخگوی نیازهای اساسی مادی و معنوی خود باشد و در کنار آن بتواند یک زندگی آبرومندانه همراه با حفظ شئونات انسانی و اجتماعی خود، رقم بزند. در این تعریف آنچه مهم است حقوق و درآمدی است که قرار است جوابگوی نیاز فرد باشد نه ساعت کاری. وگرنه اگر کسی قادر نباشد نیازهای خود را تامین کند اگر ساعتها هم مشغول باشد شاغل به شمار نمیآید و عادلانه هم نیست که او را جزو شاغلان به شمار آوریم.
حقیقیفرد توضیح داد تعریف نرخ اشتغال در غیر این صورت بازی با کلمات است و ترفند و بهانه خیلی از کشورهایی است که نتوانستهاند با مشکل بیکاری خود مقابله کنند. بنابراین آنها چاره خود را در روی آوردن به چنین تعاریفی دیدهاند که تنها پایه تئوریک دارد و در اجرا ممکن نیست تحقق پیدا کند.
بازار کار متفاوت تعاریف یکسان
این کارشناس بازار کار ادامه داد اگر در برخی از کشورها یک ساعت ملاکی بر اشتغال افراد است این موضوع تنها مرتبط با کسانی است که میتوانند درآمد خود را با یک ساعت کار تامین کنند یا اینکه درآمد کافی برای تامین هزینههای زندگی خود را دارند. معمولا هزینههای چنین افرادی بالاست و جزو افراد پرخرج جامعه هم به شمار میآیند که از طرفی درآمد متناسب با این مصارف را دارند و شاید هم تنها به همین درآمد یک ساعت در هفته نیاز داشته باشند نه بیشتر.
درآمد، ملاک اصلی محاسبه
معاون سابق موسسه کار و امور اجتماعی گفت: در تمامی کشورهای توسعهیافته برای سنجش واقعیتهای موجود از وضعیت بیکاری و اشتغال، درآمد ملاک اصلی محاسبه است. درآمد افراد است که تعیینکننده شرایط اقتصادی مردم است. حال آنکه در کشورهای در حال توسعهای چون ما تعریفها نه برطبق واقعیتها و نه برای اصلاح شرایط حاضر بلکه برای توجیه مشکلات و رد شدن از آنهاست. ما هنوز نتوانستهایم با کمترین خواستههای بازار کار از تولید گرفته تا فروش، تقاضا و... کنار بیاییم چه برسد به ایجاد شغل که لازمه توسعه و رشد اقتصادی هر کشوری است. آمار بالای مشاغل کاذب در کشور و همچنین وضعیت نابهسامان سرمایهگذاران نشان میدهد در ضروریترین نیازها هم عاجز ماندهایم.
وی با اشاره به اینکه هدف از شغل تامین معیشت است، گفت: مشاغل حاضر آنطور که باید نتوانستهاند برای خانوادهها اسباب یک زندگی راحت را فراهم سازند. معیشت هنوز دغدغه بسیاری از مردم جامعه است. رکود بازار و همچنین کسادی برخی تولیدیها نشان میدهد مردم قدرت خرید کمی دارند و اشتغال موضوع مهمی است که همیشه نسبت به آن ضعیف عمل کردهایم.
ثمانه نادری