بانک و صنعت ؛ اصولا دولت ها می توانند از طریق وضع مالیات بر درآمد اشخاص متمکن و طبقات مرفه و صرف هزینه برای بهبود وضع زندگی طبقات کم بضاعت، توزیع درآمد را تعدیل نموده و اعتدال بیشتری از نظر توزیع درآمد بین طبقات مختلف جامعه برقرار سازند.وصول مالیات فقط برای تامین هزینه های دولت نیست، بلکه ممکن است بدون این که بر مجموع عواید مالیاتی دولت افزوده شود، دولت از طریق تغییر سیستم و نرخ های مالیاتی موجبات انتقال قدرت خرید از یک طبقه به طبقات دیگر جامعه را فراهم کند.
بدین ترتیب می توان به وضوح مشاهده کرد که سیاست های مالی نقش چشمگیری در توزیع درآمد و همسان نمودن طبقات جامعه ایفا می کند. توزیع عادلانه درآمد یکی از اهدافی است که دولت ها برای نیل به آن ، به اتخاذ سیاست گذاری های مختلف ، اهتمام می ورزند . نا برابری در آمد یکی از نا مطلوب ترین معضلات است که در هر جامعه ای وجود دارد . میزان درآمد یک فرد یا خانواده تا حد زیادی تعیین کننده طبقه اجتماعی آن فرد یا خانواده است. در سالهای اخیر و بعد از عنوان شدن طرح کاهش فقر در جهان ، چگونگی توزیع درآمد بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفت ، زیرا در دنیای امروز بزرگترین عامل ایجاد کننده فقر کمبود درآمد نیست بلکه توزیع نا عادلانه آن است. در این میان مالیات بر ارزش افزوده می تواند به عنوان یک ابزار سیاستی به دولت در جهت کاهش فاصله طبقاتی و توزیع عادلانه ثروت کمک نماید.مالیات بر ارزش افزوده در مقایسه با سایر مالیات ها، یک نظام مالیاتی جدید است که با تلاش اقتصاددانان برای رفع یا کاهش اختلال و نارسایی های مالیاتی سنتی و همچنین افزایش درآمد دولت شکل گرفته است. این مالیات می تواند بر نحوه توزیع درآمد اثرگذار باشد و فاصله طبقاتی را کاهش دهد.نقش مالیات بر ارزش افزوده بر توزیع درآمد کشور را می توان اینگونه تحلیل کرد که هرچقدر مصرف افزایش یابد، مالیات بر ارزش افزوده نیز افزایش می یابد و باعث افزایش هزینه های مصرف برای خانواده های پرمصرف و پردرآمد می شود و این موضوع می تواند تاحدی مصرف در جامعه را تعدیل کند. به بیان دیگر ثروتمندان باید مالیات بیشتری را پرداخت کنند و طبقات کم درآمد به دلیل مصرف کمتر باید مالیات کمتری پرداخت کنند. در واقع این ابزار سیاستی می تواند تضاد طبقاتی را تاحدودی کاهش دهد.