به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت به نقل از روابط عمومی بیمه دانا، دکتر بیژن صادق طی گفتگویی با روزنامه دنیای اقتصاد ضمن اشاره به موارد مختلف ریسک در صنعت بیمه، به مهم ترین راهکارهای ممکن برای کنترل و مدیریت آنها پرداخت.متن مصاحبه بدین شرح است:
بنگاههای بیمهای در سالهای اخیر در داخل خود با ریسکهای متفاوتی مواجهاند که ریسک مطالبات و ریسک نقدینگی جدیترین موارد است. در این خصوص چه نظری دارید و چه راهکاری را برای کنترل و مدیریت این ریسکها پیشنهاد میکنید.
ایفای به موقع تعهدات شرکتهای بیمه و ارائه خدمات با کیفیت، تا حد زیادی به توان مالی و نقدینگی آنها بستگی دارد و لذا وصول مطالبات شرکتهای بیمه، پیشنیاز ارائه خدمات مطلوب به بیمهگزاران است. همچنین دو مقوله پرداخت مالیات و نیز شناسایی و تقسیم سود (با وجود عدم وصول حقبیمه) از جمله آثار این نوع مطالبات است که شرکتهای بیمه را متاثر میکند. متاسفانه در چند ساله اخیر بر اثر تحریمها و شرایطی که بر اقتصاد کلان کشور حاکم شده است رقم این مطالبات در شرکتهای بیمه در حال افزایش است که همین امر لزوم نظارت جدی بر آنها، برای کاهش ریسک نقدینگی را بیشتر کرده است. در بعضی موارد به علت عدم در نظر گرفتن ذخیره برای مطالبات، ریسک نقدینگی شرکتهای بیمه افزایش یافته است. لذا تجزیه سنی مطالبات بر اساس سال صدور بیمهنامه به جای سال مالی و نیز در نظر گرفتن ذخیره برای مطالبات مشکوکالوصول، در تدوین آییننامه مطالبات مشکوکالوصول از سوی نهاد ناظر توصیه میشود.
ریسک مطالبات و نقدینگی مسلما متوجه سرمایهگذاریهای شرکتها نیز خواهد بود و در نهایت از پرتفوی شرکتها چیزی باقی نمیگذارد و شناسایی سودهای موهوم صنعت بیمه را تهدید میکند. در این زمینه چه نظری دارید.
شرکتهای بیمه وجوه متراکمشده بیمهگزاران را که به صورت ذخایر فنی در اختیار دارند، به عنوان دارایی سودآور به کار میگیرند و در فعالیتهای مناسب اقتصادی سرمایهگذاری میکنند. در حقیقت سرمایهگذاری شرکتهای بیمه باید در جهت ایجاد توازن مالی در شرکت باشد. در عملیات بیمهگری، سـه عامـل سـودآوری، تضمین مالی و نقدینگی مطلوب از هدفهای اساسی محسوب میشوند ولی از آنجا که نیل بـه یکـی از آنهـا بایـد بـه هزینـه دیگری انجام گیرد، بیمهگران ظاهراً با هدفهای متضادی روبرو میشوند. افزایش نقدینگی سبب کاهش سودآوری شود و بازده سرمایهگذاری بیشتر نیز متضمن کاهش تضمینهای مالی است. لذا شرکتهای بیمه برای اتخاذ تصمیم بهینه باید عواملی را در جهت سرمایهگذاری مدنظر قرار دهند و روی آنها حساس باشند، عواملی همچون: ساختار پورتفوی، وضعیت جریان دریافتها و پرداختها، تعدد و میزان خسارتهای قابل پرداخت، قوانین حاکم بر درآمد حق بیمه، ساختار بازار سرمایه، و ... بنابراین حفظ نقدینگی مطلوب جهت سرمایهگذاری شرکتهای بیمه میبایست به طور جدی مدنظر قرار گیرد.
ریسک رقابتهای غیرحرفهای و نرخهای غیرفنی از دیگر تهدیدات صنعت بیمه است. در این خصوص چه نظری دارید و آسیبهای این ریسک چیست؟
به طور کلی بازار رقابتی سالم بازاری است که امکان تغییر در قیمت و میزان عرضه خدمات برای فعالان آن بازار وجود نداشته باشد. در حال حاضر در صنعت بیمه کشور، فاصله قابل ملاحظهای بین وضعیت ایدهآل و وضعیت موجود وجود دارد. اگرچه آنچه مدنظر ماست رسیدن به وضعیت رقابتی نسبی و متناسب با اقتضائات یک بازار بیمه است اما متاسفانه رقابت میان فعالان بازار بجای تمرکز بر کیفیت، بر قیمتهای غیر واقعی و کارشناسینشده متمرکز شده است. به طوریکه شاهد این مساله هستیم که حتی در رشتههای بیمه عمر نیز، ارائه نرخهای غیر فنی به منظور جذب مشتریان از سوی بعضی از شرکتها نگرانیهایی را برای نهاد ناظر ایجاد کرده است.
همچنین موضوع قابل ذکر دیگر، در ارتباط با درخواستهای خارج از عرف بیمهگزاران از شرکتهای بیمه است. به دلیل عدم انسجام داخلی شرکتها و شکلگیری رقابت منفی در فرآیند نرخدهی و جذب بازار، درخواستهای خارج از عرف بیمهای، تبدیل به یکی از الزامات حضور در مناقصات شده است. بنابراین سندیکای بیمهگران و بیمهی مرکزی میبایست تا حداکثر امکان به استانداردسازی شرایط حضور در مناقصات پرداخته و با پذیرش احتمالی برخی از شرکتهای بیمه با درخواستهای خارج از عرف بیمهگزان برخورد قانونی شود.
برای ریسک نرخهای غیر فنی و در جهت کنترل این ریسکها وظیفه نهاد ناظر چیست؟ چه راهکاری در این زمینه دارید.
همانطور که گفته شد تمرکز بر قیمت به جای کیفیت و نحوه سرویسدهی و مساله نرخهای غیرفنی از معضلات مطرح در فضای رقابتی صنعت بیمه میباشد. نرخشکنی و عدم اکچوئری صحیح در تمامی رشتهها، باعث شده است تا رقابتی مخرب در بین شرکتهای بیمه در بگیرد که هم به ضرر شرکتها و هم به ضرر بیمهگزاران است. نظارت مالی، نتایج عملکرد فنی شرکتها را در میانمدت و بلندمدت مشخص میکند اما در کوتاهمدت نمیتواند مانع برخی نرخشکنیهای بیرویه شود. لذا به نظر میرسد بیمه مرکزی میبایست نظارت فنی بر نرخها را احیا نموده و به صورت فصلی و تصادفی بر نرخ ها نظارت کند. البته این امر مستلزم بهکارگیری ابزارهای آی.تی قابل نظارت در فرآیند نرخدهی است. در نهایت امیدواریم با تاکیدات مقام محترم ناظر در بیمه مرکزی در خصوص جلوگیری از رقابت مکارانه، نظارت بر توانگری مالی شرکتها و نظارت در راستای ایجاد رقابت مبتنی بر نحوه سرویسدهی در بازار، شاهد ایجاد فضای رقابتی سالم در صنعت بیمه کشور باشیم.
رتبه اعتباری یکی از مواردی است که نمایانگر مدیریت و کنترل ریسک در شرکت ها است اما متاسفانه چنین نهادی در ایران وجود ندارد. کسب رتبه اعتباری و فعالیتهایی در این مسیر را برای مدیریت ریسک چگونه ارزیابی میکنید.
در شرکتهای بیمه، لزوم اطمینان از توانایی شرکت در ایفای تعهدات و اطمینان از ریسکهای مورد مواجهه، ضرورت تعیین رتبه اعتباری را مطرح می نماید. شرکتی که مورد رتبهبندی اعتباری قرار گیرد از نظر سرمایهگذاران، اطمینانبخشتر بوده و راههای جذب سرمایههای داخلی و خارجی، تسهیلات و وام برای آن هموار خواهد شد. ایجاد منابع مالی جدید از طریق افزایش سرمایه و دارایی شرکت، ایجاد مزیت تبلیغاتی، پیشی گرفتن و رقابت غیرقیمتی با رقبا، افزایش رقابتپذیری، افزایش سهم بازار، جذب سرمایههای خارجی، افزایش کیفیت و تنوع خدمات، جذب مشتریان بیشتر، تعیین نقاط قوت و ضعف سازمان و در نهایت معرفی راهکارهای سازنده برای رفع مشکلات مالی و اعتباری سازمان از اهم کاربردهای رتبه بندی اعتباری برای شرکت هاست.
لذا میبایست عملیات رتبهبندی که نوعی ارزیابی مالی و غیرمالی از شرکت های بیمه محسوب میگردد، توسط نهادهای کاملا مستقل در قالب سیستم یا مدلی مشخص و مدون ـ به گونهای که به صورت مکانیزه قابل اجرا بوده و از خروجی مطلوب و مورد نظر برخوردار باشد ـ و به صورتی شفاف در قالب استراتژی مشخص، انجام شود. صنعت بیمه ایران به طور جدی با خلاء ارزیابی رتبهای روبروست.
آیا آییننامه توانگری مالی توانسته در کنترل ریسکهای مالی صنعت بیمه موفق باشد؟ اگر اینطور هست چگونه هنوز راهکارهایی برای نشان دادن سودهای واهی وجود دارد؟
در مدل توانگری موجود، تمام ریسکهای شرکت بیمه منعکس نمیشود. به عنوان مثال، ریسکهای عملیاتی و برخی دیگر از ریسکهای اصلی در مدل لحاظ نشدهاند. همچنین به نظر میرسد که تمام شاخصهای مورد نیاز جهت ارزیابی ریسکها در مدل مذکور لحاظ نشده است. به عنوان مثال در ارزیابی ریسک بازار که تاثیر قابل ملاحظهای نیز بر تداوم فعالیت موسسه مالی دارد تنها به دو شاخص سهام و املاک و مستغلات بها داده شده است و نرخ بهره و نرخ ارز که از مهمترین فاکتورهای ارزیابی ریسک بازار می باشند در محاسبات توانگری به طور مستقیم نادیده گرفته شدهاند و ضریبی به آنها تخصیص داده نشده است در حالی که دارای تاثیر غیر قابل انکار روی عوایدی ناشی از سرمایهگذاریهای ما میباشند.
یکی دیگر از مشکلات قابل توجه در تدوین این فرمول این است که مدل برای شرکتهای بیمه عمر، اتکایی، و غیر عمریکسان طراحی شده و یکسان عمل میکند. یعنی تفاوتها را در نظر نمیگیرد. به علاوه سیستم مذکور مبتنی بر فاکتورهای ثابت ریسک است. اساسا این ویژگی، نقص محسوب نمیشود. اما چنانچه مقادیر فاکتورها با تاخیر زیاد به روز شوند، این ویژگی یک نقص مهم تلقی میشود. در سیستم موجود، فاکتورهای ثابت نماینده ریسک هستند. در عمل ریسک طی زمان ثابت نیست و یک متغیر وابسته به زمان است. همچنین فاکتورها (ضرایب ریسک) برای همه شرکتها یکسان هستند یعنی امکان اندازهگیری ریسک با استفاده از مدلهای داخلی در سیستم تعبیه نشده است .به علاوه روابط و همبستگی بین ریسکها تا حد زیادی در مدل لحاظ نشده است. طبق مدل موجود، مجموع ریسکها عبارت ازجمع تکتک ریسک ها است.
همچنین میبایست اذعان کرد که عدم شکلگیری مقررات در سیستمهای مکمل سیستم توانگری، یکی از عمدهترین مشکلات در این راستا میباشد. سیستم توانگری از سوی سیستمهای مکمل از جمله سیستم افشای اطلاعات، سیستم گزارشگری در مورد ابعاد حاکمیت شرکتی، سیستم کنترلهای داخلی، سیستم ارزیابی و مدیریت ریسک در شرکتها، مدیریت داراییها و بدهیها، گزارش مدیریت و سایر سیستمهای مکمل حمایت نمی شود. به عنوان مثال، لازمه نظارت بر توانگری مالی، وجود مدیریت کارآمد سیستم کنترل ریسک در شرکتهای بیمه است که در این رابطه مقررات جدی وجود ندارد و شرکتهای بیمه در کشور نیز هنوز اهمیت و ضرورت حیاتی آنرا احساس نکردهاند.
شرکتهای بیمه در حالی برای کنترل ریسک سایر بنگاهها فعالیت میکنند که در بعد استفاده از نرم افزار ارائه دهنده خدمات فناوری به عنوان محصولی بدون رقیب در بازار بر روی ریسک قرار دارند. برای مدیریت این ریسک چه راهکاری به نظر شما میرسد.
متاسفانه در صنعت بیمه تنوعی در شرکتهای خدمات دهنده IT مشاهده نمیشود و تنها شرکت موجود در این حوزه یک شرکت معروف است که به نظر من بسیار موفق عمل کرده است. شاید ریسکپذیریای که برای طراحی یک برنامهی نرمافزاری جامع در صنعت بیمه نیاز است، بسیار بالاست و فقط این شرکت قدرت پذیرش این ریسک را داشته است!