به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت،وی در رابطه با پارکهای علم و فناوری در یک تعریف خیلی مختصر و جامع گفت: پارکهای علم و فناوری پل ارتباطی بین پژوهشهای مرز دانش و علوم کاربردی (که معمولا در موسسات پژوهشی و دانشگاه صورت میگیرند) با بازار مصرف و تجارت محصولات مرتبط به آن پژوهشها هستند. به عبارت دیگر معمولا دره مرگ بین دانش، پژوهش و بازار توسط پل پارک علم و فناوری حذف میشود. پارکهای علم و فناوری سعی میکنند یک پل محکم و کوتاه بین این دو ایجاد کنند تا ایدههای ناب و پژوهشهایی که قابل بهرهبرداری در صنعت و جامعه هستند به داخل دره مرگ سقوط نکرده، از بین نرفته و سریعتر به بازار برسند.
وی توضیح میدهد عمدتا این پل زمانی میتواند موثر باشد که در فاصله زمانی معقولی ایدهها را تبدیل به ثروت کند. همانطور که میدانیم تغییر تکنولوژی در دنیا به سرعت اتفاق میافتد و یک پژوهش میتواند خیلی سریع غیرکاربردی شود. بنابراین پارکها باید دقیق، حرفهای و سریع کمک کنند.
نقش سرمایهگذاران خطرپذیر در ورود ایدهها به بازار
دکتر معتمدزادگان میگوید معمولا در این حوزه مدلهای مختلفی از سیستمهای حمایتی وجود دارد و در یک مدل سرمایهداری نظیر آنچه در دره سیلیکون وجود دارد پارک علم و فناوری به مفهوم خاص رایج در ایران و بسیاری از کشورها وجود ندارد، بلکه یک سری نهادهای خصوصی یا افرادی هستند به نام فرشتگان نجات (Angle sector) که از مراحل اولیه، زمانی که ریسک کار میتواند خیلی بالا باشد وارد شده از ایده حمایت میکنند. همچنین، یک سری افراد هستند که سرمایهگذاران خطرپذیرند (Venture Capital) که در مراحل بعدی وقتی مطمئن شدند آن تکنولوژی بازار خوبی دارد و قابل تولید است، وارد میشوند. معمولا در میان این دو، اولیها ریسک بیشتر و دومیها ریسک کمتری را میپذیرند. به عبارتی دیگر ایدهپردازانی این فرصت را دارند که از طریق این دو گروه ریسک کار را کاهش و سرعت ورود به بازار را افزایش دهند. بدینترتیب حلقه کاری تبدیل علم به ثروت شکل میگیرد. در برخی از اکوسیستمهای اقتصادی نظیر ایران حلقه سرمایهگذاران خطرپذیر کامل و پرجمعیت نیست. لذا در چنین فضایی پارکهای علم و فناوری مراکز رشد هستند که در ریسک ایدهپردازان مشارکت کرده جای خالی سرمایهگذاران خطرپذیر را تا حدی پر میکنند. به عبارتی دیگر مراکز رشد در مراحل خیلی اولیه که هنوز ریسک کار بالاست حمایتهای مختلفی را از این ایدهها انجام میدهند تا آنها را از صدمات اقتصادی و اجتماعیای که ممکن است در بیرون وجود داشته باشد، محفوظ دارند. این حمایت آنقدر ادامه مییابد تا شرکت رشد کرده و روی پای خود بایستد. شرکتی که از فضای رشد فارغالتحصیل میشود وارد فضای پارکی میشود. در این فضا پارکهای علم و فناوری خدمات متناسب با شرایط خاص خودشان را به آنها ارائه میدهند. وقتی شرکتی از مرحله رشد خود فارغالتحصیل شده و وارد فضای پارکی میشود در آنجا حمایتهای خاص شرکتهای بزرگتر را دریافت میکند و ورود آن به بازار تسریع میشود. در این مرحله مشخصا نیاز دارند که به بازارهای بزرگتری دسترسی پیدا کنند و ادبیات تجارت در سطح کلان را یاد بگیرند.
وی در ادامه درباره رمز موفقیت پارکها گفت:
پارکها بهتر است تخصصیتر بوده، مراکز رشد تخصصی داشته و توسط افراد حرفهای اداره شوند. همچنین عامل موفقیت مراکز رشد را در فعالیت تخصصی، داشتن مدیران و کارشناسان کارآزموده، متبحر و کارآشنا و ارتباط با مشاوران و سرمایهگذاران مرتبط بیان کرد. تخصصیتر بودن کمک میکند تا ایدهپردازان در زمینههایی که مزیت بومی و منطقهای و شرایط مناسب فیزیکی و جغرافیایی وجود دارند، بتوانند کار کنند. به همین ترتیب پارک علم و فناوری قادر خواهد بود خدمات تخصصیتر و موثرتر ارائه دهد.
انتخاب صحیح شرکتها و تکنولوژیها
او انتخاب صحیح شرکتها و تکنولوژیها را عامل دیگر موفقیت میداند.
دکتر معتمدزادگان میگوید: یکی از کارهای دیگر که لازم است مراکز رشد به آن توجه ویژه داشته باشند، انتخاب صحیح شرکتها و تکنولوژیهایی است که میخواهند از آن حمایت کنند. طبیعتا تیم اجرایی باید واجد شرایط لازم برای انجام کار باشد. همچنین به سطح تکنولوژی باید توجه شود. سطح تکنولوژی باید طوری باشد که بتوان به نوعی آن را نوآوری خطاب کرد. سطح تکنولوژی در کشورهای مختلف حتی در شهرهای مختلف میتواند متفاوت باشد. باید مدلهای بومی همیشه موردنظر قرار گیرد. نکته بعدی بحث راهنمایی ( (Mentoringاست. که از موارد خیلی مهم به شمار میرود. ایدهآل این است که هر شرکت راهنمای خاص خود را داشته باشد و راهنماها هم تجربیات صنعت و بازار را داشته باشند تا بتوانند به شرکتها تا رسیدن به بازار هدف کمک کنند.
او ارزیابیهای دورهای را بسیار مهم توصیف کرد. الزاما هر شرکتی که وارد مرکز رشد شد در انتها موفق نمیشود. پارک علم و فناوری باید پروژههای موفق را از ناموفق تشخیص داده و تمرکز خود را در حمایت از ایدههای موفق بیشتر کند. در خیلی از پارکهای موفق دنیا نسبت شرکتهای موفق به ناموفق گاهی یک به پنج است. یعنی از هر 5 شرکت یکی موفق به ورود به بازار میشود. البته مفهوم موفقیت در جاهای مختلف فرق میکند، مثلا در کشوری مثل سنگاپور که نرخ تجارت و رشد اقتصادی بالایی دارد یا کشورهای توسعهیافته دیگر مثل هنگکنگ موفقیت یک استارتآپ به این معناست که بتواند یک گردش مالی قابل توجهی را ایجاد کند اما در کشور ما به دلیل شرایط خاص و از جمله اهمیت اشتغال، اگر شرکتی بتواند در این زمینه اقدام اثرگذاری انجام دهد، میتوانیم آن را یک استارتآپ موفق محسوب کنیم.
او همچنین افزود: بهتر است پارکها به دنبال روشهای خلاقانه برای جذب سرمایهگذاران خطرپذیر باشند و نیز تحقیق و توسعه صنایع بزرگ را در پارک خود جای دهند. ورود سرمایهگذاران بزرگ به پارکها عملا این امکان را میدهد که شرکتهای کوچک و استارتآپهای کوچک ذیل آنها جمع شده و آنها خود میتوانند حلقه ارتباطی مناسبی به بازار باشند. باید در نظر داشته باشیم که ما (پارکهای علم و فناوری) بههرحال بهعنوان یک نهاد دولتی نمیتوانیم بازاریابی موثر انجام دهیم و در این زمینه نیز تخصصی نداریم. بنابراین مجبوریم برای ارتباط با بازار به افراد صاحب تخصص اجازه ورود بدهیم و از کانال ارتباطی آنها کمک بگیریم. ما عملا میتوانیم یک بسترساز خوب باشیم نه یک بازاریاب خوب.
وی در ادامه میگوید: یکی از مواردی که پارکها میتوانند روی آن تمرکز کنند، این است که خدمات تخصصیتر ارائه دهند. بهویژه در زمینههایی که مزیت نسبی دارند. این بهترین کمک به شرکتها در داخل پارکهاست. البته پارکها اقدامات خوب دیگری مانند ارتباط شرکتها با دنیای بینالملل بهواسطه تسهیل صدور ویزا و تسهیل ورود و خروج آنها انجام میدهند. همچنین تسهیل شرایط سرمایهگذاری خارجی در داخل کشور اقدام مفید دیگر پارکهاست که در حال حاضر نیاز به بازنگری شرایط دارد. دکتر معتمدزادگان در پایان افزود: نکته دیگری که پارکها باید در نظر داشته باشند، کوچک بودن ساختار و موفق بودن عملکرد آنهاست. پارکها باید این دو ویژگی را همیشه مدنظر قرار دهند.
رئیس پارک علم و فناوری استان مازندران در پایان درباره رویدادهای استارتآپی میگوید: پیشنهاد من این است که استارتآپهایی که برگزار میشوند تا حد امکان تخصصی باشند و حتیالامکان برحسب خواسته سرمایهگذار یا صنایع خاصی به صورت سفارشی برگزار شوند. به هر حال در فضای فعلی کشور ما که شاید بازار سرمایهگذاران خطرپذیر کم است، برگزاری استارتآپهای تخصصی میتواند به ورود ایدهها به بازار و جبران خلأ آن کمک کند. او افزود طرح ملی شتاب (شناسایی و توانمندسازی ایدههای برتر) بهعنوان جایگزین بومی استارتآپ توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ارائه شده و استان مازندران در نظر دارد مدل تقاضا محور طرح ملی شتاب را تببین و هر ساله اجرا کند.