به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت،از آن جایی که استارتاپ ها و شرکت های دانش بنیان ، محصول یک عامل جدید یعنی تکنولوژی هستند، بستر رشد فعالیتهای همدیگر را فراهم خواهند ساخت، بدین ترتیب که استارتاپها ایدهپردازی میکنند و شرکتهای دانشبنیان آن ایده را به محصول تبدیل میسازند و در نهایت استارتاپها نحوه ایجاد بازار برای این محصولات را تشریح میکنند.
استارتاپها خود ایدههای دانشی هستند
در رابطه با همین موضوع امیر محسنی، عضو اتاق بازرگانی تهران به «کسبوکار» میگوید: قبل از اینکه خود استارتاپها به مرحله ظهور برسند، نمیتوانند هیچ نقشی در بازاریابی محصولات دانشبنیان ایفا کنند. تنها زمانی که استارتاپها به پشتوانه سرمایهگذاران و صاحبان سرمایه بتوانند ایدههای خود را به مرحله عمل برسانند، قادر به بازاریابی محصولات دانشبنیان خواهند بود، چرا که خود استارتاپها ضمانتی برای اجرا ندارند، مگر اینکه یک سرمایهگذار خواهان همکاری و حمایت از ایدههای آنها باشد. البته ناگفته نماند که استارتاپها به عنوان ایدههای دانشی و جدید خود جزو دانشبنیانها به شمار میآیند. بنابراین به شرطی که در بازار حضور داشته باشند، در زمینه فروش محصولات دانشبنیان موفق خواهند بود. البته باید دانست که ریسک بالای استارتاپها که تنها به 20 درصد آنها توانایی ورود به بازار میدهد، برای80 درصد مابقی استارتاپها این فرصت را ایجاد نخواهد کرد.
ورود استارتاپها به بازار به عنوان یک تجارت ویژه
وی ادامه میدهد: استارتاپها به عنوان تجارت ویژه وارد بازار میشوند و از آن جایی که خود ساخته و پرداخته دانشگاهیان هستند، بیش از همه راغب به بازاریابی و جذب مشتری برای محصولات دانشبنیاناند. به جرات میتوان گفت 95 درصد استارتاپها دانشبنیان هستند و درصد کمی از آنها خانگی به شمار میآیند.
قدرت استارتاپها در افزایش بهرهوری کار و نیروی انسانی
این عضو اتاق بازرگانی در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان بستر رشد فعالیتهای دانشبنیان را در کشور با تکیه بر استارتاپها فراهم ساخت، میگوید: طی سالهای گذشته البته دولت درصدد ایجاد صنایع و امکانات برای محصولات دانشبنیان است و به دلیل اهمیت این موضوع حتی بخشی از نهاد ریاستجمهوری را به این امر اختصاص داده، بهطوری که نهاد مربوط به حمایت از شرکتهای دانشبنیان در بخش معاونت رئیسجمهوری شکل گرفته است اما آنچه در این میان به عنوان مانع رشد استارتاپها برای رشد تولیدات دانشبنیان مطرح بوده، چالشهای بوروکراسی برای فضای کسبوکار است که استارتاپها را نیز درگیر کرده است. به این منظور یکی از مهمترین اقداماتی که باید انجام داد، این است که هر چه سریعتر استارتاپها را از دست نهادهای دولتی خارج سازیم و آنها را به بخش خصوصی واگذار کنیم. کما اینکه در سایر کشورهای دنیا این شیوه یعنی خصوصیسازی استارتاپها باعث شده به مرور قواعد و شیوههایی توسط همین بخشها ایجاد شود که خود دولتها هم از آن پیروی کنند. به این ترتیب که روشهای آنها در استفاده بهینه از نیروی انسانی و رشد بهرهوری به اضافه تمام اصول کاربردی و روشهای علمی آنها از آن جایی که مبتنی بر علم است، مورد استفاده دولتها قرار میگیرد. بنابراین در کشور ما هم اول باید دولت آنها را به عنوان بخشی مستقل بر عهده خصوصیها بگذارد و ثانیا اینکه دست بوروکراسی و قوانین پیچیده را برای جلوگیری از این فعالیتها کوتاه کند.
یکی از فعالان حوزه استارتاپها نیز در این رابطه توضیح میدهد:محصولات دانشبنیان بهطور کلی دیر مورد توجه قرار میگیرند یا برای اینکه در بازار جایی داشته باشند، باید اول از نقطهای شروع کرده و با انتخاب جامعه هدف و تکنیک تبلیغاتی خاصی شروع به فعالیت در بازار کنند.
تمایز چندانی میان استارتاپها و محصولات دانشبنیان نیست
وی بر تشابه بسیار زیاد استارتاپها و محصولات دانشبنیان تاکید میکند و میگوید: وقتی ما از محصول دانشبنیان و استارتاپ حرف میزنیم، خیلی فضا مبهم است و گاهی بسیاری از افراد برای بیان آن دو تمایز چندانی قائل نیستند ولی بهطور کلی وقتی این دو با هم ترکیب شوند، یعنی هم از یک محصول جدید دانشبنیان بهرهمندیم و هم از یک کارت استارتاپی. مثلا در حوزه خدمات این مزیت را دارد که در حال ساختن یک نیاز جدید و محصول جدیدی هستید که تاکنون در بازار وجود نداشته است. این مزیت میتواند به شما اطمینان بدهد که رقبای خاصی ندارید یا اینکه تا مدت مشخص و طولانی رقیب جدی پیدا نمیکنید و با ضریب اطمینان بالاتری قادر به پیشبرد فعالیتهای خود خواهید بود. همین موضوع به ایجاد فضایی بدون رقیب برای محصولات دانشبنیان کمک میکند. در واقع استارتاپها توانایی ایجاد مزایای رقابتی برای محصولات دانشبنیان را دارند.
ثمانه نادری