به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت، مسئولان بسیاری را هم پیدا میکنید که درباره توسعه معادن به دلیل ضرورتهای ایجاد شغل سخن میگویند. کافی است دو واژه معادن و اشتغال را با هم در اینترنت جستوجو کنید تا انبوهی از اظهارنظرها درباره معادن و اشتغال بیابید؛ اما آیا میتوان برای ایجاد شغل در مقیاس چند میلیون نفر به توسعه معادن امید داشت؟
آمارهای رسمی نشان میدهند در سال 1390، از 20 میلیون و 546 هزار و 874 نفر شاغل در کشور، 91 هزار و 401 نفر در بخش معدن مشغول به کار بودهاند و این میزان در سال 1392 و 1396 به ترتیب به حدود 114 و 124 هزار نفر رسیده است. آمار 124 هزار نفر اشتغال مستقیم را رئیس خانه معدن ایران در سال 1393 اعلام کرده است. وی همچنین گفته است به ازای هر شغل مستقیم در معادن، 17شغل – بنا به برآورد سازمان جهانی کار – ایجاد میشود. ارزش ذخایر معدنی شناساییشده در کشور نیز معادل 700 تا 770 میلیارد دلار برآورد شده است.
نگاهی به صنایع معدن در کانادا تصویر روشنتری از اشتغالزایی معادن ارائه میکند. سایت رسمی متعلق به دولت کانادا این آمارها را درباره اشتغال معادن ارائه کرده است: بخش معدن کانادا 403 هزار شغل مستقیم در سال 2016 ایجاد کرده است و 6.7 درصد اشتغال مستقیم کشور را شامل میشود. این در حالی است که بیش از هزار شرکت اکتشاف کانادایی در بیش از صد کشور جهان روی 4300 پروژه معدنی کار میکنند.
سازمان جهانی کار در سال 2010 گزارش کرده است که بیش از 1.5 میلیون نفر در کشورهای توسعهیافته و 2.2 میلیون نفر در کشورهای در حال توسعه در بخش معدن کار میکردهاند.
این دادهها نشان میدهد صنعت معدن بهطور کلی مشاغل مستقیم زیادی ایجاد نمیکند اگرچه سهم آن در خلق ثروت و درآمد زیاد است؛ و بدان معناست که توسعه معادن اگرچه ضروری و تامینکننده ملزومات توسعه به جهات مختلف است، اما نمیتوان توسعه اشتغال را بر مبنای توسعه صنایع معدنی برنامهریزی کرد.
آمارهای رسمی از وجود 2.5 تا 3.5 میلیون بیکار حکایت دارند، و تعداد واقعی بیکاران تا دوبرابر این مقدار برآورد می شود. به فرض که میزان بهرهبرداری از معادن و اشتغال مستقیم آنها ظرف مدت چهار سال دو برابر شود، تنها قادرند نزدیک به 120 هزار نفر دیگر از بیکاران را بطور مستقیم شاغل سازند. رسیدن به سطح صنایع معدنی کانادا نیز در مقیاس بیکاری موجود در ایران، درمان موثری برای بیکاری نخواهد بود. این عامل را نیز باید در نظر داشت که زنجیره ارزش صنایع معدنی در ایران نیز کامل نمیشوند و برخی اشتغالهای غیرمستقیم ناشی از تولید ماشینآلات و تجهیزات مورد استفاده در معادن نیز به دلیل وارداتی بودن فناوری، ایجاد نمیشوند.
این بررسی سرانگشتی نشان میدهد صنایع معدنی اگرچه از ضروریات توسعه هستند و مواد لازم برای فرایندهای ساخت و تولید از صنایع معدنی تامین میشوند، اما همان گونه که نفت صنعت مناسبی برای تولید اشتغال انبوه نیست، توسعه معادن نیز مسیر مناسبی برای حل مشکل بیکاری نیستند.
توجه به این نکته بدان معناست که اسیر توصیهها و مصاحبههای متعدد درباره معادن و نقش آنها در توسعه اشتغال نشویم و واقعبینانه به ظرفیتهای آنها بنگریم.
ظرفیتهای معادن برای توسعه اشتغال – به عنوان مشکل اولویتدار اقتصادی و اجتماعی کشور – به آن اندازه نیست که ادعا میشود. این بدان معناست که برای قربانی کردن آب، خاک و محیطزیست به پای توسعه بیحساب و کتاب معادن ضرورتی وجود ندارد.
ارزش همه معادن شناختهشده کشور تنها اندکی بیش از ارزش بورسی شرکتهایی نظیر اپل یا آمازون است. ساختن زندگی باکیفیت و دارای رفاه نسبی برای ایرانیان بر مبنای غنای معدنی این کشور سرابی بیش نیست.
سیاستگذاری صنعتی و توسعه نمیتواند بر انگارههای توهمآمیز و اغراقشده درباره ظرفیتهای معدنی کشور بنا شود.
توسعه معادن ضروری است، اما نه به عنوان درمان اشتغال و نه بدون ملاحظه تأثیرات محیطزیستی و اجتماعی ناشی از آنها.
توسعه معادن به دلیل ظرفیتهای درآمدی ناشی از آنها باید با حکمرانی پاسخگو و به دور از فساد و توام با شفافیت صورت گیرد. شفافیت همهجانبه در توسعه معدنی را باید جدی گرفت.
معاون پژوهشی مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری