به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت، مردم در جامعه با ریسکهای متعددی روبهرو هستند که جان و اموال آنها را به خطر میاندازد. وقوع حوادث قهری یا سهلانگاری خودمان یا دیگران ممکن است خسارتهای جبرانناپذیری را به بار آورد. بار مالی این خسارتها به دوش خود افراد و برخی به دوش جامعه است. هیچ خانواده یا بنگاه اقتصادی به تنهایی توان پرداخت برخی خسارتهای آتشسوزی، حوادث رانندگی، جادهای، حملونقل و... را ندارد.
لیکن در این شرایط شرکتهای بیمه برخی ریسکهای بیمهپذیر نظیر جان و سلامت مردم، اموال و مسوولیت را از طریق ایجاد صندوق بیمه پرداخت میکنند. تعداد زیادی از مردم یا شرکتها که با ریسک مشابهی مواجهاند به این صندوق پول اندکی را بهعنوان حقبیمه میپردازند، تا درصورت وقوع خسارت برای تعداد کمی از آنها، شرکت بیمه درآینده غرامت بپردازد و از این راه شرکت بیمه ریسک را از جامعه اخذ میکند و در مقابل آرامش خاطر و اطمینان را به جامعه تزریق میکند. حال این سوال مطرح میشود که: آیا شرکتهای بیمه ریسکهای خود را مدیریت میکنند، آیا ریسکهای خود را میشناسند؟ (شناسایی ریسک اولین گام مدیریت ریسک است)، آیا ریسکهای خود را اندازهگیری میکنند؟ (چرا که چیزی که نتوان اندازهگیری کرد را قطعا نمیتوان مدیریت کرد)، آیا به ریسکهای خود پاسخ میدهند؟ (درمان ریسک).
مهمترین ریسک شرکتهای بیمه، با توجه به ماهیت آنها ریسک صدور یا همان بیمهگری است. این ریسک بیانگر انحراف خسارتهای واقعشده در برابر حقبیمههای دریافتی شرکت بیمه است. فرآیند شرکت بیمه شامل بیمهگری و سرمایهگذاری میشود. ریسک سرمایهگذاری و ریسک بازار (افت ارزش داراییها) یکی دیگر از ریسکهای موسسه بیمه است. موسسه بیمه با وجوهی که بهعنوان حقبیمه اخذ میکند و بعضا سالها نزد خود نگه میدارد، اقدام به سرمایهگذاری میکند و از عواید و اصل آن برای پرداخت خسارتهای احتمالی استفاده خواهد کرد. اما آیا هنگام وقوع خسارتهای بزرگ امکان نقدکردن برخی از داراییهای شرکتهای بیمه وجود دارد؟
یکی از راهکارهای مدیریت ریسک شرکتهای بیمه، واگذاری اتکایی یا اخذ پوشش اتکایی است یعنی شرکت بیمه بخشی از پرتفوی خود را به شرکتهای بیمهای قویتر یا بزرگتر یا دارای ظرفیت واگذار کند. حال این سوال مطرح میشود که چه میزان واگذاری ریسک کافی است؟ آیا بیمهگران اتکایی در زمان وقوع خسارت توانگری مالی دارند و از عهده ایفای تعهدات خود برمیآیند؟ تجمع خطر در هر شهر چه میزان باید باشد؟ آیا شرکت بیمه میتواند تا هر میزان ریسک در یک منطقه جغرافیایی خاص بنویسد؟ در زمینه سرمایهگذاری، آیا شرکت بیمه مجاز است کل دارایی خود را در یک طرح اقتصادی خاص یا در یک بانک سرمایهگذاری کند؟ آیا سپردهگذاری در بانکهای داخلی بدون ریسک است؟ آیا شرکتهای بیمه میتوانند در صورت لزوم سهمهای بلوکی خود را به قیمت مناسب نقد کنند؟ در پاسخ به این سوالات شرکتهای بیمه میتوانند دو راهکار داشته باشند: یا به نظارت مالی بیمه مرکزی و مقررات سرمایهگذاری و محاسبه توانگری مالی بسنده کنند (که همین سطح را هم برخی شرکتها انجام نمیدهند یا در سطوح پایینی انجام میدهند)، یا اینکه شرکتهای بیمه بهطور فعال ریسکهای خود را شناسایی و مدیریت کنند و مدلهایی قویتر از حداقلهای نظارتی داشته باشند. مطالبات از بیمهگذاران و نمایندگان است و یکی مطالبات از بیمهگران اتکایی و سایر شرکتهای بیمه.
این دو ریسک در سالهای اخیر برخی شرکتهای بیمه را با مشکلات جدی مواجه کرده و باید به طریق واقعبینانه اندازهگیری و مدیریت شوند. ریسک بعدی شرکتهای بیمه ریسک نقدینگی است. توانگری مالی توان شرکت بیمه در ایفای تعهد است. توانگری مالی بلندمدت است که بیش از دو تا پنج سال را نشان میدهد و نقدینگی مربوط به توان ایفای تعهد است که کوتاهمدت است. آیا شرکت بیمه جریان نقدی ورودی و خروجی خود را میتواند مدیریت کند؟ این ریسک خصوصا در مورد شرکتهای بیمه که سهم بالایی از پرتفو بیمههای زندگی دارند اهمیت مییابد که در آنجا مساله ریسک نرخ بهره، دیرش و تحدب و جریان نقدی شرکت مطرح میشود. به ضرس قاطع میتوان ادعا کرد که اگر جلوی صدور هر یک از شرکتهای بیمه گرفته شود و قرار شود که داراییهای خود را نقد کنند و بدهی خود را بپردازند (Run off Situation)، هیچیک از شرکتها نمیتوانند از محل داراییها، بدهی خود را به بیمهگذاران و سایر طلبکاران پرداخت کنند. این پدیده به اشکال جدی در مدیریت ریسک شرکتهای بیمه در بخش نقدینگی و توانگری مالی دلالت دارد. مدیریت ریسک در شرکتهای بیمه باید با تاکید و اهمیت بیشتری از سوی کلیه ذینفعان دنبال شود و صرفا مساله مالکان شرکت بیمه نیست. چرا که بخش عمده بدهی شرکت بیمه را ذخایر فنی تشکیل میدهد که در واقع بدهی به بیمهگذاران و مردم است.
اگر از ریسکهای سنتی شرکت بیمه نظیر ریسک بیمهگری، بازار، نقدینگی و اعتباری بگذریم، شرکتهای بیمه با ریسکهای جدیدی مواجهاند که با توجه به ماهیت پیچیده و نوظهور آنها شناسایی و اندازهگیری و پاسخ به آنها سختتر از موارد قبلی است. نظیر ریسک عدم کفایت ذخایر، ریسکهای عملیاتی، ریسکهای شرکت در بخش فناوری اطلاعات، ریسک خسارتهای متقلبانه، تخلفات کارکنان و نمایندگان، ریسک شهرت و...علاوهبر موارد فوق، ریسکهای بزرگتری وجود دارد که امروزه کل جهان را تهدید میکند و شرکتهای بیمه باید خود را برای مدیریت و پاسخ به آنها آماده کنند، نظیر ریسک تغییرات آب و هوایی، ریسک سیاسی و شرایط ناپایدار منطقهای، رکود اقتصادی، مهاجرت انبوه غیر داوطلبانه و بحران آب. پس موضوع مدیریت ریسک بهدلیل اینکه با منابع مردم اقدام به عملیات بیمهگری و سرمایهگذاری میکند، اهمیت دوچندان مییابد. شرکتهای بیمه باید مروج مدیریت ریسک و فرهنگ درمان ریسک در جامعه باشند. شرکتهای بیمه باید پرچمدار اجرای چارچوب مدیریت ریسک در مقایسه با صنایع باشند. شرکتهای بیمه باید در خصوص خود و مشتریان بزرگ مدیریت ریسک را ترفیع دهند (Promote). شرکتهای بیمه باید ابزارهای مدیریت ریسک را در اختیار سایر صنایع و کل جامعه قرار دهند. وقتی در جامعه مردم و مشتریان شرکتهای بیمه (بیمهگذار) شاهد رقابت غیر فنی و در نتیجه مشکلات مالی و ورشکستگی شرکتهای بیمه باشند، دیگر نمیتوان انتظار داشت که به صنعت بیمه اعتماد کنند. به نظر راقم این سطور، شرکتهای بیمه باید با تاسیس دپارتمانهای مدیریت ریسک و مانند اینها ابتدا به مدیریت ریسک خود بپردازند و سپس با استفاده از الگوهای بینالمللی مدیریت ریسک زمینه را برای بهرهمندی مشتریان خود فراهم کنند. در این میان جای خالی مشاوران متخصص مدیریت ریسک در صنعت بیمه احساس میشود.