به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت، تلختر اینکه شاید همین مسئولیت بزرگ، خیلیها را از ازدواج با آنها منصرف کرده باشد.
براساس آخرین آمار، بیش از 2.5 میلیون خانواده زنسرپرست داریم که از این 2.5 میلیون، حدود 71 درصد آنان به دلیل فوت همسر، خانواده زن سرپرست شدهاند.
معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در این رابطه میگوید: 5.5 درصد از 2.5 میلیون زن سرپرست خانواده در کشور -معادل 137 هزار و 500 نفر- را دخترانی تشکیل میدهند که هرگز ازدواج نکردهاند. این دختران یا سرپرست خانوار خود به صورت تک نفره بوده یا اینکه پدر و مادر سالمند یا خواهر و برادری دارند که باید از آنان مراقبت کنند. همچنین حدود 10 تا 11 درصد این زنان نیز به دلیل طلاق، سرپرست خانواده شدهاند و حدود 10 تا 11 درصد دیگر به دلیل داشتن شوهر از کارافتاده و دارای معلولیت، سرپرستی خانواده خود را به عهده گرفتهاند.
وی توضیح میدهد برخی زنان سرپرست خانواده نیز دارای همسر هستند اما همسر آنان به دلایل مختلف در کنار آنان نیست یا هست اما سرپرستی خانوار را برعهده نمیگیرد؛ در برخی موارد همسر این زنان ممکن است زندانی یا معتاد باشد یا اینکه خانه را رها کرده باشند که ما به آنان «زنان سرپرست خانوار دارای همسر» میگوییم. با این حال از این 2.5 میلیون خانوار زن سرپرست، حدود 180 هزار خانوار زن سرپرست، تحت پوشش بهزیستی هستند.
در حال حاضر به گفته کارشناسان افزایش شمار خانوادههای زن سرپرست در کشور بطورقطع موضوع مهمی است و به هر حال جزو گروههای خاص محسوب میشوند چرا که کاری که قبلا دو نفر انجام میداد حالا باید یک نفر انجام دهد. طبق بررسیهای موجود سالانه تعداد این زنان افزایش داشته است و شیب آن دارد زیاد میشود و این هم به باور کارشناسان دلایل مختلف دارد اما هنوز شایعترین علت آن فوت همسر است و تعداد خانوادههای زن سرپرست به خاطر افزایش طلاق نیز در حال افزایش است.
به اعتقاد مسئولان زنان سرپرست خانوار ممکن است کمتر زمان رسیدگی به امور تربیتی فرزندان خود را داشته باشند یا کودکان را باید همراه خود به خیابان بیاورند و کودک در معرض آسیب قرار گیرد بنابراین در اینجا نقش نظامهای حمایتی برای زنان سرپرست خانوار خیلی مهم است. شاید مشاغل خانگی برای این قشر از جامعه خوب باشد یا کارهایی که ساعت کمتر اما درآمد بیشتر دارند.
مسئولیتهای سنگین شرایط سخت
لیلا دانشمندی، نائب رئیس مراکز مشاوره شغلی کل کشور در اتاق بازرگانی میگوید در بسیاری از خانوادهها بهویژه آنهایی که مردان توان تامین معیشت خانواده را ندارند، مادر یا دختران عهدهدار این مسئولیت میشوند در حالی که این مسئولیت بسیاری از فرصتها را از آنها خواهد گرفت یکی از مهمترین این فرصتها ازدواج و رسیدگی به حقوق معنوی و اجتماعی آنهاست.
نائب رئیس مراکز مشاوره شغلی کل کشور در اتاق بازرگانی میگوید برای مثال دختران سرپرست خانوار فرصت تحصیل یا فراگیری یک سری مهارتها را ناخودآگاه از دست میدهند البته بسیاری از آنها موفق هم هستند یعنی در کنار شغل، تحصیل و... را به دست میآورند اما همه اینها با سختی و دشواری است و نه به آسانی. این فشارها حتی اگر نه برای همه اما برای بعضیها آثار غیرقابل جبرانی دارد. مسئولیت سنگین است و این سنگینی برای کسانی که در سن و شرایط پذیرفتن آن نیستند بسیار سنگینتر.
وی توضیح میدهد در جامعهای که زنان تحت فشار باشند مشخصا مردان نیز آسیب خواهند دید. این فشارها عمدتا مادی است و درصد بالایی از گرفتاریهای اجتماعی و فرهنگی و آسیبها یا معضلات اجتماعی ریشه در آنها دارد. اشتغال زنان مسالهای مهم است و باید برای آن برنامهریزی کرد اما نه به قیمت از دست رفتن حقوق اجتماعی و فرهنگی آنها. فعالیت دختران در همه جوامع امری عادی و پیش و پاافتاده است اما زمانی که این فعالیتها همراه با سنگینی باری از تعهدات، تکالیف و مسئولیتها باشد باعث میشود بخش عمدهای از دختران به حاشیه رفته و هرگز نتوانند به مانند سایر افراد جامعه زندگی سالمی داشته باشند.
کار مساوی، حقوق نابرابر
دانشمندی میگوید دختران سرپرست در حالی شکل گرفتهاند که هنوز زنان فرصتهای شغلی برابر با مردان ندارند بسیاری از همین دختران به ناچار وارد حرفههایی میشوند که از نظر روحی بسیار به آنها آسیب میزند یا آنها را در معرض یک سری خطرات اجتماعی قرار میدهد. حقوق و مزایای آنها به مانند مردان نیست و برخی از محیطهای کاری هم امتیازات زن و مرد را در یک کار مساوی برابر نمیدانند. این باعث احجاف در حق زنان و به هدر انرژی و بازدهی کاری آنها در فعالیتهای میشود که شاید انجام آن برای جامعه مفیدتر باشد.