به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت،. از آن جایی که دنبالهدار شدن این امر ضربه بزرگی به اقتصاد کشور میزند، باید به دنبال چارهای اساسی برای حل این مشکل باشیم؛ مشکلی که کارشناسان خیلی وقت است اهمیت آن را به مسئولان هشدار میدهند.
به نظر آنها شاید بهتر باشد به زنان روستایی بهای بیشتری بدهیم، از فعالیتهای آنها برای رشد کارهای صنعتی بهره بگیریم، درآمد آنها را با رونق مشاغل روستایی تضمین کنیم و با حمایت ویژه از ظرفیتهای روستایی استقلال اقتصادی آنها را فراهم سازیم.
اهمیت این توضیحات زمانی روشن میشود که بدانیم زندگی در روستا حتی در آن دوران که اشتغال زنان به این صورت متداول نشده بود، برای زنان اختیاراتی تعیین کرده بود که مهمترین آن مشارکت در امور اقتصادی و اشتغال است. فرصتهای روستا برای اشتغال باعث شده با وجود نرخ بالای بیکاری در روستا و مهاجرت بسیار روستاییان به شهر، نرخ بیکاری در شهرها کماکان بالاتر از نرخ بیکاری در روستاها باشد. البته ناگفته نماند که نرخ بالای اشتغال زنان روستایی نسبت به شهر در دوران حاضر نه به دلیل وجود فرصتهای شغلی، بلکه به دلیل فعالیت زنان در کارهای زراعی، دامداری و مرغداری است، به عبارتی توقعات کم زنان روستایی، سعی و تلاش زیاد، مسئولیتپذیری و... ترکیبی ساخته که از یک فعالیت خانگی حتی کوچک برای آنها ایجاد شغل کرده است اما مساله مهم بیرغبتی اخیر زنان روستا به فعالیتهای روستایی است که تا حدود زیادی بر افزایش نرخ بیکاری در روستاها دامن زده است.
به اعتقاد کارشناسان، زنان ساکن در شهرها به دلیل برخورداری از رفاه نسبتا بیشتری از زندگی در برابر زنان روستایی کشور، توان بیشتری برای باقی ماندن در بازار کار کشور نسبت به زنان روستایی دارند و همین علت اساسی ماندگاری زنان شهری در شغل خود در قیاس با زنان روستایی است. با این وجود عوامل دیگری بر اشتغال زنان روستایی تاثیر منفی گذاشته که مهمترین آن اختلاف دستمزدها و درآمد زنان روستایی نسبت به شهری، کم رنگ بودن سنتهای تبعیضآمیز میان زن و مرد در شهر و توزیع عادلانه قدرت در شهر بین زن و مرد است. این عوامل به اضافه فضای توسعهای جدید در روستاها باعث شده انگیزه اشتغالزایی زنان روستایی نسبت به گذشته کمتر شود، به طوری که زنان روستایی کم کم در حال تغییر کار از یک تولیدکننده به یک مصرفکننده هستند. به گفته کارشناسان، ورود جریان توسعه به روستا تغییرات بسیاری را در فضای روستا و در ابعاد اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی ایجاد کرده که گرچه این تغییرات همراه خود درآمد بالا، رفاه اجتماعی و سطوح تحصیلی و بهداشتی بالاتری را به ارمغان آورده است اما تاثیرات عمیق و بعضا ناخوشایندی را در شرایط اقتصادی و به تبع آن در شرایط اجتماعی روستا بر جای گذاشته که یکی از آثار آن همین مهاجرتهای گسترده روستاییان به شهرهاست.
بیعدالتی، روستاییان را خسته کرده است
پریچهر سلطانی، استاد دانشگاه در این رابطه به «کسبوکار» میگوید: زنان روستایی از کار در روستا دلزده نشدهاند اما بیعدالتیهای موجود و فاصله امکانات شهر و روستا آنها را از روستا خسته کرده است.
رشد نابرابر شهر و روستا
وی با اشاره به اینکه در کشور ما شهر و روستا همزمان رشد اقتصادی و اجتماعی را تجربه نکردند، توضیح میدهد: فضای اقتصادی و رفاهی جامعه باید به گونهای باشد که همه مردم در آن احساس عدالت کنند. منظور از عدالت هم این است که شأن اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی همه مردم حفظ شود اما در کشور ما روستاییان از این عدالت محروم هستند. این نابرابریها باعث شده زنان روستایی تصور کنند که در حال انجام فعالیت و تولید برای عدهای محدود هستند یا اینکه آنها به سختی میافتند و تولید میکنند تا شهریها در رفاه باشند. دسترسی به اینترنت و فضای مجازی به همه روستاها برده شده است. همه آنها امکانات شهر را میبینند و نمیتوانند نسبت به آن بیتفاوت باشند. روستاهای ما تغییرات کمی نسبت به گذشته کردهاند، حال آنکه شهرها نسبت به گذشته بسیار تغییر کردهاند. حتی وضعیت امکانات در کلانشهرها نسبت به شهرهای کوچک قابل قیاس نیست. یک روستایی از همه امکانات رفاهی، آموزشی، زیربنایی و... گرفته تا امکانات دیگر بیبهره است و طبیعتا این موضوع نه در یک زمان کوتاه اما بالاخره او را وادار به مهاجرت میکند. بنابراین نه تنها زنان، بلکه همه روستا در معرض تهدید این بیعدالتیهاست.
وی با تاکید بر اینکه زنان روستایی هیچ امکانات و سرگرمیای ندارند، میگوید: یک زن روستایی جایی برای تفریح و مسافرت ندارد. اگر اغراق نباشد تنها جایی که یک زن روستایی برای رفتن دارد رفتن به قبرستان است. دختران روستایی اکنون تحصیل کردهاند و مشخصا امکانات حاضر روستا آنها را اقناع نمیکند. اینکه میبینیم همه به تهران هجوم آوردهاند به دلیل همین امکانات است. آن کسی که تحصیل کرده به دنبال امکانات بیشتر است.
ثمانه نادری