به گزارش بانک و صنعت، پس از اجرای سیاست آزاد سازی چای در ابتدای دهه 80 شمسی که در نتیجه سوء عمل کارخانه داران چای شمال و عدم مقابله با مشکلات به وجود آمده به شکست انجامید؛ دولت به واسطه طرح نمایندگان مجلس شورای اسلامی ناگزیر از خرید برگ سبز چای و چای خشک شد. کاری که صنعت چای ایران را گرفتار یک دور باطل ساخت.
طی سال های 1389 تا 1392، دولت وقت برای خرید برگ سبز به کارخانه داران چای هم یارانه هم در ازای تولید چای خشک، مجوز واردات با معافیت از پرداخت تعرفه گمرکی اختصاص داد. فاجعه ای که در اثر این تصمیم غلط و بدون تدبر دولت و سوء استفاده کارخانه داران چای شمال رقم خورد و صنعت ریشه دار چای ایران را با خطر اضمحلال کامل رو به رو کرد؛ شرح دیگری می طلبد.
از سال 1393 تاکنون دولت پرداخت یارانه را با روشی جدید ادامه داده است. در این روش اگر چه سهم کارخانه داران چای از پرداخت بهای برگ سبز بیشتر شده و اتفاقا همین امر سبب گردیده کمی به خود بیایند و در جهت به سازی کارخانه های چای که به اماکن متروکه بیشتر شباهت داشتند اقدام کنند؛ اما مقدار یارانه دولت نیز همه ساله افزایش یافته است که نتیجه این تزاید یارانه در صادرات چای متجلی شده است. دولت در سال 1393 برای هر کیلو چای ایرانی مرغوب حدود 5355 تومان و در سال 1400 حدود 7428 تومان یارانه پرداخت و گویا این رقم در سال 1401 به 10200 تومان خواهد رسید. اما آیا این افزایش یارانه موجب بهبود در صنعت چای شده است؟ البته چایکاران به خاطر حضور دولت به این خرید حداقلی راضی هستند. اما از دولت انتظار است پاسخ دهد با افزایش مقدار یارانه چرا قیمت چای داخلی به شکل سرسام آوری افزایش می یابد. پس این یارانه را برای چه می دهند؟ کارخانه داران که چای تولیدی خود را به چهار برابر قیمت تمام شده می فروشند.
طبق اعلام گمرک ایران تا پایان آذر ماه جاری حدود 20 هزار تن چای به قیمت هر کیلو یک دلار صادر شده است. این در حالی است که طی همین مدت بیش از 50 هزار تن چای به قیمت هر کیلو بیش از 5 دلار وارد شده است.
شگفت آور نیست؟ کشوری که مصرف کننده چای است و تولیدش کفاف مصرفش را نمی دهد بیش از دو سوم تولیدش را صادر کرده باشد؟ آن هم کیلویی یک دلار! پس مردم ایران با استناد به این آمار، چای ایرانی نمی خورند. این همه هزینه و یارانه برای کدام مقصود و منظور است؟ البته اگر کل محصول چای داخلی صادر شود؛ اشکالی ندارد. اما چرا دولت یارانه می دهد؟ خود کارخانه داران هزینه کنند و صادر کنند. از این گذشته، یارانه دولت در قیاس با پرداختی کارخانه ها عدد چشمگیری نیست و دولت می تواند از آن چشم بپوشد و بهتر شدن تولید چای داخلی یک دلیلش همین کاهش یارانه و سپردن کار به دست مردم و فضای رقابتی است.
خوب است بدانید در سال 1400، دولت برای تولید این مقدار چای ایرانی که تاکنون صادر شده حدود 120 میلیارد تومان یارانه پرداخت. آیا مسئولین امر از خود نمی پرسند این چه صادراتی است؟ صادراتی که فارغ از پرداخت یارانه قطعا سود آور است. چون قیمت تمام شده چای داخلی در ارقام کم کیفیت کمتر از 20 هزار تومان است. اما چرا چای ایرانی در بازار داخلی کمتر از 100 هزار تومان نیست؟ از دولت باید پرسید یارانه را برای چه می پردازید؟ برای حمایت از تولید است یا برای گران فروشی؟ این که همان روال پرداخت ارز 4200 تومانی و فروش به قیمت دلار آزاد است. نکته تاسف آور این است که کشاورزان چایکار که اصلی ترین مولفه تولید چای هستند و اگر آنان نباشند اصلا صنعت چایی وجود نخواهد داشت نابرخوردارترین گروه در این زنجیره هستند. کارخانه داران چای شمال بر اساس کدام قانون و سازوکار حق دارند چایی که برایشان کمتر از 30 هزار تومان تمام شده 100 هزار تومان بفروشند؟
چرا با کیفیت ترین چای جهان که عاری از هر گونه سموم است باید کیلویی کمتر از 1 دلار صادر شود و مردم ما آن را گران بخرند؟ اساسا علت تفاوت قیمت این چای ایرانی در بازار داخلی و صادراتی چیست؟ اگر آن چای صادراتی بی کیفیت است پس چرا سال به سال خریدارش زیادتر می شود و اگر با کیفیت است چرا قیمتش این اندازه اندک است. اگر استدلال این است که صادر کنندگان تعمدا قیمت را کمتر از واقع اظهار می کنند که این کلاه گذاشتن سر دولت است. مگر به استناد بند «ب» ماده 23 قانون احکام دائمی برنامه های توسعه کشور، صدور کالاهای یارانه ای منوط به اجازه دستگاه ذیربط نیست؟ حالا که اجازه داده اند آیا به استناد همان قانون نباید یارانه اعطایی را به دولت برگردانند؟ مگر همین کارخانه داران چای نبودند که از صادرات چای و ریختن یارانه به جیب مصرف کننده خارجی گلایه داشتند؟ اگر بد است چرا تولید می کنند؟ اگر خوب است چرا چند برابر قیمت تمام شده می فروشند؟
اکنون صنعت چای ایران در موقعیت حساسی قرار گرفته است. تمام حرف و حدیث ها در مورد صنعت چای ایران به دولت و پول ختم می شود. وقتی می گویند «دولت باید بیشتر حمایت کند» یعنی بیشتر پول بدهد. وقتی می گویند «ما طرح های مفصلی برای بهبود چای ایرانی داریم.» یعنی پول بدهید. «قصد داریم ارقام جدیدی تولید کنیم.» یعنی پول بدهید. پول پول پول!
گرچه این خواسته قبلا انجام شده و هزاران بار دیگر هم اگر انجام شود هیچ ثمری نخواهد داشت. چون کارخانه داران چای دنبال تولید چای با کیفیت نیستند. آنها (همان طور که پیدا است) فقط طالب یارانه های متنوع دولتی هستند.
اگر قرار باشد دولت چنین بی حساب و کتاب، پول به پای چای داخلی بریزد و مصرف کننده داخلی متضرر شود و سودش به جیب مصرف کننده خارجی برود چرا کل زنجیره تولید چای را خود دولت در دست نمی گیرد؟ دولت که در سال آینده دارد 300 میلیارد تومان یارانه بابت خرید برگ چای می پردازد؛ بابت نیروهای ناظر دولتی دارد هزینه می دهد؛ چه اشکالی دارد خودش مدیریت خرید برگ سبز و فروش چای خشک را به عهده بگیرد؟ در این صنعت که همه ناراضی هستند! کشاورزان که تمام محصول شان را دولت می خرد؛ می گویند دولت به قدر کافی از آنها حمایت نمی کند. کارخانه داران چای که یک سوم سپرده بانک ملی گیلان را در دهه 80 و پس از آن با صورت نویسی های جعلی با همکاری ناظرین دولتی، صدها میلیارد تومان یارانه دولت را در سال های 84 تا 88 و یارانه و مجوزهای واردات را در دهه 90 با یک لیوان آب سر کشیدند و در سال جاری با دریافت یارانه از دولت، چایی که هزینه تمام شده اش 30 هزار تومان نیست بیش از 100 هزار تومان فروختند نیز می گویند دولت صنعت چای را رها کرده و چندان که باید حمایتی از آن نمی کند!
به گمان من دولت اگر تمام عالم هستی را تبدیل به پول کند و به پای صنعت چای ایران بریزد با این طریق مدیریت، چیزی عایدش نمی شود.
سابقه تاریخی نشان می دهد مناسب ترین راه برای مدیریت صنعت چای که کشاورزان نیز سخت هواخواه آن هستند؛ مدیریت کل زنجیره از تولید تا عرضه توسط دولت است.