بانک و صنعت؛ دنیا به دنبال راه جدیدی برای رشد اقتصادی پایدار می گردد. مجمع جهانی اقتصادی در گزارشی ایدئولوژی را دمشن رشد اقتصادی معرفی کرده و می گوید برای رسیدن به رشد اقتصادی پایدار در قرن حاضر باید روش های جدیدی فراتر از دیدگاه چپ و راست داشت.
طبق این گزارش، توانایی ما برای ایجاد و حفظ رشد اقتصادی، مساله تعریف شده از زمان ماست. بیشتر از بیماری های همه گیر، تغییرات آب و هوایی، گروه های ستیزه جوی و سایر خطرات ژئوپلیتیک، این رشد اقتصادی است که مهم ترین مساله برای حل چالش های طولانی مدتی است که رشد اقتصادی و بی ثبات کردن نظام سیاسی جهان را تهدید می کند.
در حقیقت زمانی که رشد اقتصادی در محدوده درست قرار می گیرد و پایدار باقی می ماند، چالش های بزرگ هم حل خواهند شد، مثل چالش هایی در سلامت، آموزش، محیط ریست یا توسعه اقتصادی و بهبود استانداردهای زندگی.
بنابراین در این میان سوال اصلی این است که: چگونه رشد اقتصادی پایدار ایجاد کنیم؟
اقتصادهای توسعه یافته هنوز هم در حال مبارزه با بحران مالی هستند. آنها بدهی ها و کسری های زیادی دارند، در حالی که کیفیت و کمیت نیروی کار در حال تغییر است. پیری جمعیت به معنای افزایش حقوق بازنشستگی و هزینه های سلامت است و همزمان با کاهش بهره وری رو به رو خواهد شد. سرمایه، نیروی کار و بهره وری، هرسه موتور اصلی رشد اقتصادی است.
در اقتصاد های نوظهور و در حال توسعه که 90 درصد جمعیت جهان در آنجا زندگی می کنند و به طور متوسط 60-70 درصد جمعیت زیر 25 سال سن دارند، در حال حاضر و در آینده رشد اقتصادی به زیر 7 درصد کاهش خواهد یافت.
با رشد اقتصادی، جوامع به سمت فرصت های اقتصادی حرکت می کند و استانداردهای زندگی صعود می کند. بدون رشد اقتصادی اما جوامع کوچک می شود، این کوچک شدن هم صرفا در سالنامه های شاخص های اقتصادی رخ نمی دهد، بلکه بیشتر در تجربه زندگی مردم و جوامع دیده می شود.
رشد برای مردم عادی مهم است. اگر رشد اقتصادی رو به زوال باشد، همه رنج می برند و باعث تشدید مشکلات متعددی مانند مسایل اجتماعی، بهداشتی، زیست محیطی و سیاسی می شود.
به این ترتیب آنچه باید به دنبال آن بود، رشد اقتصادی پایدار است، اما این رشد اقتصادی نباید به شیوه ای که در گذشته وجود داشته، دنبال شود.
طی قرون گذشته، رشد اقتصادی، زندگی صدها میلیون نفر را تغییر داده است. موتور این موفقیت تا حد زیادی سیستم سرمایه داری بوده است –سیستم اقتصادی مبتنی بر عوامل تولید بوده است. سرمایه، نیروی کار، تجارت و صنعت متعلق به بخش خصصوصی است نه دولتی.
سرمایه داری، بیش از هر سیستم اقتصادی دیگر در طول زمان خود را به عنوان بهترین راه برای افزایش رشد و کاهش فقر ثابت کرده است.
با این حال و با وجود موفقیت ثبت شده در سیستم سرمایه داری، اعتماد به آن از بین رفته است و نگرانی هایی از ایجاد افزایش نابرابری درآمد و فساد ایجاد شده است.
تلاش دوباره سرمایه داری برای ایجاد رشد اقتصادی و پرداختن به این که مشکلات باید روی یک سیاست نوآورانه استوار باشد که خطوط بین طیف چپ و راست را محو کند.
باید خطوط بین نقش ها و مسئولیت های دولتی و خصوصی محو می شود. یک پیشنهاد این است که دولت نقش بیشتری به عنوان داور و تخصیص عوامل مولد در اقتصاد ایفا کند.
حتی گزارش مجمع جهانی اقتصاد می گوید مشارکت های دولتی-خصوصی که زیرساخت های امریکا در قرن نوزدهم را شامل می شود و توسعه اینترنت در سال های اخیر را نشان می دهد، خودش نمونه ای از محو شدن این خطوط است.
در واقع، در تلاش برای رشد اقتصادی، باز بودن ذهن ها و کمتر ایدئولوژیک بودن به معنی در نظر گرفتن طرح های بلندمدت در کشور است.
در نهایت، چارچوب های سیاسی و رویکردهای اقتصادی، رشد اقتصادی افسانه ای را تحقق می بخشد و صدها میلیون نفر را از فقر رها می کند.
در نهایت، توانایی ما برای رسیدن به چالش های اجتماعی جهان و در نهایت ایجاد رشد اقتصادی برای پیشبرد پیشرفت انسانی به شدت به شناخت این واقعیت وابسته است: اینکه ایدئولوژی دشمن رشد اقتصادی است.