وی افزود: به طورمعمول افزایش نرخ بهره، اثر کاهشی بر روی بازار سرمایه دارد و این امر نه تنها در بازار ایران بلکه در همه بازارهای دنیا نیز صدق می کند. در بازار ایران شاهد بودیم که در خرداد و تیر سال 99 که بازار سرمایه روند نزولی خود را آغاز کرد، یکی از دلایل آن افزایش نرخ بهره بود.
دلبری در مورد رابطه بین نرخ تورم و بورس گفت: در این خصوص ذکر چند نکته لازم است. نخست آنکه باید توجه داشته باشیم بازار سرمایه، سهم زیادی در سبد سرمایه گذاری ایرانیان ندارد. برای مثال درحالی که 70 درصد ثروت خانوارهای آمریکایی، در بازارهای مالی سرمایه گذاری می شود، در ایران در حدود 70 درصد ثروت مردم در بازار مسکن سرمایه گذاری می شود و بدین ترتیب بازار سرمایه علیرغم اینکه طی سال های اخیر مورد اقبال بیشتری قرارگرفته است اما همچنان سهم چندانی در ثروت خانوارها به دست نیاورده است. چراکه در ایران به طورکلی مردم با مفاهیم بازار سرمایه آشنایی کمتری دارند و فرهنگ سرمایه گذاری در کشورمان متفاوت از سایر کشورها است.
وی با اشاره به نکته بعدی بیان داشت: نکته بعدی این است که وقتی روند بازار سرمایه در ایران را مطالعه می کنیم مشخص می شود که حتی به لحاظ تاریخی در سال هایی که بازار سرمایه وضعیت مناسبی نداشته، بازهم نرخ تورم بالایی ثبت شده است، بنابراین طرح این موضوع که رشد بازار سرمایه منجر به رشد تورم می شود، تحلیل درستی نیست چراکه در تاریخچه بازار سرمایه مثال های متعددی برای نقض این اظهارنظر وجود دارد.
این کارشناس بازار سرمایه با یادآوری این نکته که در سال قبل هم این اتهام به بازار سرمایه واردشده اما اثبات نشد گفت: سال گذشته شاهد بودیم بعدازاینکه بازار سرمایه وارد روند نزولی شد، تغییری در تورم ایجاد نشد و نرخ آن کاهشی نشد؛ بنابراین انتساب این اتهام به بازار سرمایه که عامل ایجاد تورم در کشور است، اتهامی ثابت نشده است. معمولاً بورس متأثر از بقیه عوامل و فاکتورهای اقتصادی است و باید به دنبال دلیل اصلی ایجاد تورم در سایر بازارها باشیم.
دلبری به مطالعات صورت گرفته در این حوزه اشاره کرد و گفت: مطالعات متعددی صورت گرفته که در آن ها و طی مقایسه نرخ بهره در ایران و کشورهای همسایه و همین طور مقایسه نرخ تورم بین ایران و کشورهای همسایه، مشخص شده که این نرخ بهره است که عامل اصلی تحولات بازارها است. نرخ بهره نقدینگی را افزایش داده و نقدینگی چون طبیعتاً به دنبال بازده بیشتر است معمولاً به بازارهای دیگر همچون بازارهای ارز، بازار سکه و بازار ملک و نهایتاً بازار سرمایه هجوم آورده و منجر به تورم در این بازارها می شود.
وی خاطرنشان کرد: بنابراین این تحلیل که بازار سرمایه اثر تورمی بر اقتصاد کشور داشته است، تحلیل درستی نیست و در سال قبل نیز ثابت شد که تورم نمی تواند ناشی از رشد بورس یاشد چراکه اصولاً بورس نقش زیادی در معادله نقدینگی ندارد. درست است که آمار و روند رشد قیمت سهام در سال گذشته، بسیار خاص و تکرار نشدنی بود اما مقصر دانستن بورس به عنوان عامل تورم، آدرس اشتباهی است که برای پیدا کردن عامل اصلی تورم داده می شود.
وی با اشاره به یکی دیگر از مطالعات صورت گرفته در خصوص رابطه نرخ بهره و بازار سرمایه به کتاب جان مورفی کتابی به نام تحلیل بین بازارها اشاره کرده و گفت: جان مورفی پس ازاینکه سال های متوالی در حوزه تحلیل تکنیکال به مطالعه پرداخت، مطالعاتی را در خصوص رابطه بین بازارها آغاز کرد و در جریان آن به چند رابطه خیلی مهم رسید، نخست اینکه کشورهایی که تورم زیادی دارند مانند ایران، همیشه نرخ بهره بر نرخ بازده بازار سرمایه اثرگذار است. مطالعات وی نشان داد، اگر نرخ بهره افزایش پیدا کند نرخ بازده بازار سرمایه با یک تأخیر زمانی، کاهشی خواهد شد. این رابطه مشخصاً در بازار ایران نیز برقرار است و در تمام مطالعات و پایان نامه هایی که به این موضوع پرداخته شده است، این رابطه دیده می شود.
وی گفت: مطالعات نشان می دهد سال گذشته و سال های قبل از آن همواره با افزایش نرخ تورم، روند بازار سرمایه کاهشی می شود اما روند معکوس آن دیده نشده است. به این ترتیب این مسئله سابقه ندارد که با روند رو به رشد بازار سرمایه، نرخ بهره، نقدینگی و تورم افزایشی شده باشد، این رابطه رابطه ثابت شده ای نیست.
دلبری با ذکر این نکته که بازار سرمایه سال گذشته به دلیل انتظارات تورمی، شاهد رشد زیاد بود گفت: البته این روند در تمام بازارها اتفاق افتاد و مختص بازار سرمایه نبود. اما از سال گذشته تاکنون که روند شاخص طی حداقل 8 ماه نزولی شده است، تغییری در نرخ تورم و کاهش قیمت کالاها رخ نداده و علیرغم آنکه دلار هم هم زمان با شاخص بورس روند کاهشی داشته است، اما طی این مدت نرخ تورم، نرخ نقدینگی و تولید پول روند افزایشی داشته است. لذا اگر بخواهیم نرخ تورم را کاهش دهیم باید مثل همه کشورهای دنیا نرخ سود بانکی و نرخ نقدینگی را تک رقمی کنیم و دولت هم تلاش کند تا کاهش کسری تجاری نداشته و تعادل واردات و صادرات را مدیریت کند و از طرف دیگر نقدینگی و نرخ سود را تک رقمی کند.
این کارشناس بازار سرمایه یکی دیگر از فاکتورهایی که به وسیله آن می توان به بررسی موضوع چگونگی ارتباط نرخ تورم، نرخ بهره و نقدینگی با بازار سرمایه پرداخت نرخ اوراق خزانه دانست و گفت: اگر نرخ سود بانکی را که معمولاً به دلیل عدم اجرای دقیق دستورالعمل ها به درستی اجرا نمی شود در نظر نگرفته و به جای آن نرخ اوراق خزانه را بررسی کنیم، کاملاً مشخص می شود که هرگاه نرخ اوراق خزانه افزایش داشته، روند بازار سرمایه کاهشی بوده است. نرخ اوراق خزانه نرخی است که نشان می دهد نرخ پول در اقتصاد ما بر روی چه ارقامی قیمت گذاری می شود و با یک بررسی گذرا بر روی نرخ خزانه و نرخ بازار سرمایه نشان داده می شود که اثر این دو بر یکدیگر چگونه است. برای مثال در یک مطالعه که در آن شاخص بورس از ابتدای سال 98 موردبررسی قرارگرفته است، کاملاً مشخص شد که هر زمان نرخ خزانه کاهشی بوده، شاخص بورس افزایشی شده و بالعکس هر زمان نرخ خزانه افزایش داشته، بعد از یکی دو ماه اثرش را در شاخص منفی بورس نشان داده است. البته شاخص بورس فقط از نرخ اوراق خزانه تأثیر نمی پذیرد ولی مشخصاً افزایش نرخ بهره یا نرخ اوراق خزانه اثر کاهشی بر شاخص بورس دارد و راحت می توان از این طریق متوجه شد که بورس معلول است و نه علت.
روند قیمت شاخص کل بورس از ابتدای سال 1398
روند نرخ اوراق خزانه از ابتدای سال 1398