نامه را بعد از سه بار رفت و آمد و اینکه مسوولان مربوطه باشند و امضاهای لازم در زیر ورقه موافقت نقش ببندد، دریافت کرده و به شعبه مالی خیابان زرتشت مراجعه و آنجا هم یک روز معطل شدم و امضای لازم اخذ شد.
آدرس شعبه این موسسه مالی اعتبار را که به نام بسیج هم مزین است، خیابان هاشمی ، نزدیک میدان هاشمی ثبت و خلاصه آنکه سه بار به این محل مراجعه کردم.
مسوول و کارکنان این شعبه یک دفعه اعلام نکردند که مدارک چیست و هر بار یک مساله را عنوان می داشتند و گمان متقاضی این است که اینها بنای پرداخت وام را ندارند در حالی که زبانی می گفتند، ما در خدمت مردم و خلق الله هستیم و وام که از جیب ما نباید پرداخت شود.
قرار بود دو ضامن از کارمندان رسمی را معرفی کنم که امکان نشد و یک کارمند با من همراه شد که تا اینجای کار ، میزان وام از 10 میلیون تومان به 5 میلیون کاهش یافت و چون نیاز داشتم ، راضی شدم.
شناسنامه، کارت ملی ، عکس ، قبض گاز و برق و ... چک و همه چیزهایی که خواسته بودند " البته در چند مرحله آماده شد، و روز که قرار بود ، وام را بپردازند، گفتند، حساب بانکی شما برای چک فعال است ، آیا چک متعلق به تهران است ؟ و... از این نوع سووال های بنی اسراییلی!!!
همه چیز آماده بود ، آما دسته چک مربوط به شهر دیگری بود و هر قدر گفتم ، برادر من که اینقدر با آرامی کار می کنید و آرامش دارید، امروزه بانک ها و موسسه های مالی به شبکه شتاب متصل هستند و نباید تفاوتی کند که چک مربوط به کدام شهر است ،به خرجشان نرفت و از دادن وام خودداری کردند.
شما، بله شما شهروند و مخاطب عزیز اگر جای من باشید چه می کنید، بعد از پنج روزتمام معطلی و صرف هزینه و خواهش و تمنای رییس شعبه و کارمند و ضامن ، حالا هیچ چیز دستم را نگرفته است.
واقعا این کار ، برای یک موسسه مالی ، اعتباری که نام مقدسی هم برای خودش انتخاب کرده است ، پسندیده است؟!، چرا مسوولان و مدیران این موسسه به حداقل ها توجه نمی کنند تا مردم سرگردان نشوند.
اینکه رییس شعبه و کارکنان چه ساعتی می آیند و چگونه کار می کنند و مدتی را با تلفن و صرف صبحانه و امثال آن می گذرانند به بنده ارتباطی ندارد و حرفی نمی زنم ، اما این حق من شهروند است ، اگر وامی را موافقت می کنید، به ساده ترین شکل بپردازید که حلاوت آن در ذهن متقاضی بماند، نه آنکه بعد از این همه تلاش ، ناچار شود به رسانه ای نامه ای بنویسید و تقاضای وامش به رنجنامه تبدیل شود.
بانک مرکزی هم که بر این موسسه ها و بانک ها نظارت دارد، در عمل نظارت کند و اجازه ندهد ، مردم این قدر آزاد و اذیت ببینند به ویژه آنکه در مطبوعات خبرهای زیادی از پرداخت وام های چند میلیارد تومانی با شرایط ساده از سوی همین بانک های دولتی و خصوصی و موسسه های منتشر می شود و آقایان هم نظاره گر هستند.
چگونه است که برای وام ازدواج یا یک وام ضروری یک شهروند باید این همه اذیت شود و سرانجام هم دست خالی بماند ، اما حضرات وابسته و غیر وابسته و زیر میز دهنده وام های چند صدمیلیون تومانی و میلیارد دریافت می کنند.؟!!
یک متقاضی وام – 5 تیرماه 1390