به گزارش بانک و صنعت، ساختمانی در میان پارچهفروشیهای زرتشت، جایی است که از دو سال پیش میزبان شورای رقابت شده است و جمشید پژویان، از همان ابتدا، ریاست این شورا را برعهده داشته و با استناد به قانون اصل 44، معتقد است که تعیین قیمتهای جدید اگر بدون مصوبه شورای رقابت صورت گیرد، غیرقانونی خواهد بود.
پژویان، افزایش قیمت طلا در بازارهای جهانی را در حدی نمیداند که امروز شاهد افزایش بالای 50 درصدی ارز در کشور باشیم و از دو اشتباه در سیاستگذاریهای شورای پول و اعتبار و بانک مرکزی میگوید، او معتقد است: سیگنالهای اشتباه باعث هجوم مردم به بازار برای جذب دلار شد.
رییس شورای رقابت همچنین از پیشبینیهای اشتباه دولت درباره درآمد حاملهای انرژی ناشی از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها سخن میگوید و تاکید میکند: در افزایش قیمتها در گام دوم هدفمندی باید خیلی ملایم حرکت کنیم.
بهتر است ابتدا به تحولات اخیر بازار ارز بپردازیم. بسیاری از صاحبنظران، یکی از دلایل اصلی در تشدید رشد صعودی قیمت دلار را نقدینگی سرگردان جامعه میدانند. شما چه دیدگاهی نسبت به این موضع دارید؟
ببینید، وجود نقدینگی مساله جدیدی نیست. این نقدینگی طی یک دوره چند ساله در کشور جمع شده و بهطور معمول با اتفاقهای مختلف در بازارها جابهجا میشود و اثرات خود را روی اقتصاد میگذارد. مشکلات کنونی ما فقط بهدلیل این نیست که نقدینگی در دستان مردم میچرخد، زیرا در گذشته هم در اختیار مردم قرار داشت، بنابراین اتفاق دیگری افتاده است.
به نظر من مساله شفاف و روشن است. افزایش قیمت طلا از چندین ماه قبل در آمریکا و اروپا آغاز شد و دلیل آن نیز انتظارات مردمی از پیشگوییها و عدم بهبود وضعیت اقتصادی غرب بود. در واقع عدم اطمینان مردم به شرایط اقتصادی باعث شد که نقدینگی خود را به سمت داراییهای مطمئن ببرد و بهدنبال آن، شاهد افزایش قیمت طلا در بازارهای داخلی بودیم.
به طور طبیعی افزایش قیمت طلا روی دلار اثر میگذارد، اما این تاثیر در حدی نبوده که امروز شاهد افزایش بالای 50 درصدی ارز باشیم. هماکنون در آمریکا و اروپا التهاب فروکش کرده و قیمتها نیز کاهش یافته و این در حالی است که همچنان در ایران شاهد افزایش قیمتها در بازار طلا و ارز هستیم.در واقع شما دلیل اصلی و آغاز نوسانات بازار را از قیمتهای جهانی میدانید.
شاید آغاز افزایش قیمتها را بتوان قیمتهای جهانی دانست، اما مسایلی همچون تحریمها و نرخ سود بانکی هم بیتاثیر نبوده است. در واقع در پی تحریمها و کاهش نرخ سود بانکی، تمایل مردم به اینکه نقدینگی خود را به داراییهای مطمئن تبدیل کنند، افزایش یافت. البته در آمریکا و اروپا تبدیل اموال و داراییها به طلا مطرح بود، زیرا ضعف اقتصادی باعث کاهش ارز دلار و پوند میشد، اما در ایران هجومها به سمت ارزهای خارجی و طلا است.
کاهش نرخ سود بانکی یک سیاست اقتصادی اشتباه بود
با این حال، مسایل و مشکلات اقتصادی بهگونهای نبود که افزایش 60، 70 درصدی در قیمت دلار و طلا را در ماههای اخیر شاهد باشیم.
شما از قیمتهای جهانی، تحریم و عدم اطمینان مردم به شرایط اقتصادی صحبت کردید، اما باز هم گفتید که این مسایل نباید باعث رشد صعودی قیمت ارز تا این حد میشد. فکر میکنید ما در کدام بخشهای اقتصادی کشور راه را اشتباه رفتیم که چنین واکنشهایی را در بازار مواجه هستیم؟
نااطمینانی به وضعیت اقتصادی کشور در التهابها اثرگذار بود، اما در حدی نبود که نرخ دلار را تا 50 درصد در مدت یکی، دو ماه بالا ببرد و ریال تضعیف شود. بهنظر من اشتباه در سیاستگذاریها توسط شورای پول و اعتبار و بانک مرکزی باعث رویارویی اقتصاد با چنین مسایلی در بازار شد.
نخستین اشتباه، به کاهش نرخ سود بانکی برمیگردد. در شرایطی که نقدینگی بسیاری در جامعه وجود دارد و مسایلی همچون نااطمینانی مردم به فضای اقتصادی مطرح است، اینکه بهطور عمدی شورای پول و اعتبار و با دید غیرتخصصی نرخ سود بانکی را پایین آورد و در نتیجه به پول سرگردان جامعه دامن بزند را درک نمیکنم. کاهش نرخ سود بانکی یک سیاست اقتصادی اشتباه بود.
اشتباه دوم را بانک مرکزی انجام داد. هجوم مردم برای دلار از این جهت بود که اطمینانی به وجود ارز در ذخایر بانک مرکزی نبود. در شرایطی که بانک مرکزی هیچ مشکلی از نظر تراز ندارد و سالانه 100 میلیارد دلاری نفت از کشور صادر میشود، اطلاعات و علایم نادرست به اقتصاد داده شد.
کاهش ارز مسافرتی به منزله فریاد بانک مرکزی مبنی بر کمبود دلار بود
مردم اطلاعاتی درباره داراییهای بانک مرکزی ندارند و با علایم جلو میروند؛ بهخصوص کسانی که به امور سفتهبازی و سوداگری میپردازند. علامتهایی که سفتهبازان از بانک مرکزی گرفتند، این بود که بانک مرکزی پرداخت ارز مسافرتی را به نصف کاهش داد و به بانکها ارز پرداخت نمیکرد؛ این یعنی فریاد اینکه بانک مرکزی با مشکل کمبود ارز مواجه است و ذخیرهای ندارد.
این در حالی است که عاملی که باعث ایجاد نگرانی از کمبود دلار شود، در کشور وجود نداشت و ندارد. با این وجود، این سیگنالها باعث هجوم مردم به بازار برای جذب دلار شد و این علامت شفاف را که «بشتابید تا دلار از این گرانتر نشده است، بخرید» به بازار دادیم. نتیجه این سیاستهای نادرست ارزی، وضعیتی غیرقابل کنترلی است که در کشور مشاهده کنیم.