به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت ,رشد واقعی تقاضا در بازار داخلی در زمان اوج مصرف آن در کنار برخی بازارسازیها با اهداف واسطهگری و سفتهبازی، نیاز بازار به تحویل بیشتر محمولههای شکر، برخی مشکلات در روند تحویل و حتی حمل و نقل آن، جهش محسوس قیمتها در بازار داخلی و تجربه نرخهایی بیش از 4 هزار تومان در خرده فروشی این کالا، افزایش قیمتها در بازارهای جهانی و ترس از رشد مجدد آن را میتوان از واقعیتهای بازار شکر به شمار آورد.
هماکنون این تردید در بازار وجود دارد که در صورت عدم تغییر وضعیتی جدید از سوی فعالان بزرگ و اصلی آن، این روند ملتهب تا پایان زمان اوج تقاضای فصلی شکر ادامه داشته باشد که سیگنال منفی بزرگی به شمار آمده و همچنین ضرورت توجه به این بازار را بیش از پیش پراهمیت جلوه میدهد. حال با توجه به تمامی این موارد، شاید بتوان با نگاهی منطقی به واقعیتهای این بازار نگریست و همچنین برخی نقاط مغفول آن را نیز شناسایی کرد.
شکر یکی از محصولات کشاورزی مهم در اقتصاد ایران به شمار میرود که نوسان قیمت آن بر سبد خرید خانوار موثر است؛ بنابراین و با توجه به مصرف مستقیم آن، اهمیت و تاثیرات زیادی را در جامعه بر جای میگذارد. این در حالی است که سرانه مصرف شکر در ایران بسیار بالاست و در برخی از برآوردها بهصورت بدبینانه حتی این رقم تا 6 برابر متوسط جهانی ارائه شده است. به عبارت دیگر در آمارهای بینالمللی با فرض محاسبه یا عدم محاسبه مصرف شکر در چین (به دلیل مصرف کم شکر به دلیل توجه به سلامتی در این منطقه پرجمعیت که در فرهنگ آنها ریشه دارد)، سرانه مصرف شکر در جهان در رقمهایی بین 5تا8 کیلوگرم در سال متغیر است ولی این رقم در ایران رقمی نزدیک به 30 کیلوگرم محاسبه شده هرچند که این رقم در سالهای اخیر به سمت افزایش نیز گام برداشته و تا 33 کیلوگرم نیز رسیده است.
این مطلب در کنار آمار بالای بیماریهای ناشی از مصرف بالای شکر همچون دیابت نشان میدهد که حتی باید بر روند مصرف شکر در ایران نظارت صورت گرفته و اقشار مختلف جامعه را به سمت کاهش مصرف آن سوق داد. مصرف بالای نوشابه و شیرینی، استفاده روزانه از قند و شکر همراه با چای (سیاه) و کاربرد شکر در بسیاری از غذاها یا نوشیدنیهای سنتی را باید از واقعیتهای مصرف قند و شکر در کشور دانست. البته باید به صراحت به این نکته نیز اشاره کرد که توجیه التهاب این بازار با تلاش برای کاهش سرانه مصرف قند و شکر بهصورت ضربتی به هیچ عنوان قابل پذیرش نبوده و به یک دوره زمانی برای فرهنگسازی و تغییر سبک رفتار مردم نیاز داریم؛ بحثی که در دولت قبل مطرح شد ولی در همان دولت نیز به فراموشی سپرده شد. پس از شکر روغن خوراکی در جایگاه دوم متهم تهدید سلامت مردم قرار دارد که حتی وخیمتر از شکر، غالب مصرف آن از مواد اولیه و محصولات نهایی وارداتی تامین میشود.
در روزهای گرم سال و بهصورت سنتی زمان تقاضای فصلی شکر فرا میرسد زیرا از یکسو مصرف انواع شربت افزایش یافته و از سوی دیگر نیز با ورود میوههای تازه فصل، میل به تهیه مربا و کمپوت در خانوادهها افزایش مییابد. این موارد که تقاضای سنتی شکر را تشکیل میدهد از اوایل یا اواسط تیرماه یا حتی زودتر آغاز شده و تا اواخر تابستان ادامه مییابد. از سوی دیگر در کنار تقاضای سنتی، تقاضای صنعتی شکر را نیز باید مدنظر قرار داد یعنی واحدهای بزرگ تولیدی شیرینی یا شکلات نیز تقاضای بزرگی از شکر را به خود اختصاص میدهند که البته این حجم مصرف هرچند که در فصول مختلف همچون فرارسیدن ماه رمضان افزایش مییابد ولی از یک روند متعادل و همیشگی برخوردار است و با توجه به جایگاه سودآوری و اشتغالزایی آن باید توجه ویژهای به تامین نیازهای این بخش داشته باشیم.
با توجه به التهابات سالهای پیش شکر و واردات پرنوسان آن در کنار نوسان قیمتی و تغییر حجم عرضهها در بازار، دولت بر روند تغذیه بازار از شکر، اغلب توجه و تمرکز داشته یعنی همیشه تلاش دارد تا موجودی انبارهای خود را از شکر حفظ کند بنابراین با توجه به این رویه سالانه، وجود شکر در انبارها امری منطقی به نظر میرسد مگر آنکه خلاف این احتمال ثابت شود! حال با توجه به عرضه شکر در بورس کالا و شفافیت مثالزدنی آن، این انتظار وجود دارد با معامله شکر در بورس کالا از یکسو واقعیت این بازار بر همگان روشن شده و از سوی دیگر دولت به آرامی مداخله خود در این بازار را کاهش دهد هرچند که این انتظار نیز به شدت پیگیری خواهد شد تا با کاهش حمایت از عرضه فراگیر شکر یا مدیریت بازار، مصرف شکر کاهش یابد هرچند که افزایش بهای این کالا در بازهای از زمان، بتواند حجم مصرف آن را در داخل کاهش دهد زیرا سلامت مردم از تنظیم بازار اهمیت بیشتری داشته و دارد.
نکته دیگری که بر نوسان قیمتها در بازار شکر تاثیرگذار بوده افزایش قیمتهای این محصول در بازار جهانی بوده است؛ هرچند که هنوز رشد نرخ چندانی تجربه نشده و ممکن است این روند صعودی باز هم ادامه داشته باشد. آمارها نشان میدهند کف قیمتی شکر در سالهای اخیر رقمی نزدیک به 10 سنت بر هر پوند در اواسط سال 2015 بوده ولی هماکنون این رقم به 20 سنت بر هر پوند افزایش یافته که رشد بسیار مهمی به شمار میآید ولی ممکن است این روند افزایشی با یک فاز تاخیر، باز هم ادامه یابد. این در حالی است که در سال 2011 شاهد ثبت رقمهایی نزدیک به 35 سنت بر هر پوند بودیم یعنی پتانسیل رشد بیشتر قیمتها هنوز هم وجود دارد ولی به بررسیهای بیشتری نیاز خواهد داشت.
درخصوص بازار شکر علی پناهی معاون عملیات و نظارت بورس کالای ایران گفت: در 5 هفته اخیر به نسبت بهصورت متوسط شاهد معامله 26 هزار تن شکر در هفته بوده ایم که در نهایت باعث خواهد شد که ثبات به این بازار مجددا باز گردد. این در حالی است که در هفتههای اخیر شاهد برخی بی نظمیها و مشکلات در روند تحویل فیزیکی شکر بودهایم که در نهایت به جدی تر شدن مشکل دامن زد اما هماکنون قائممقام بازرگانی وزارت جهادکشاورزی، آقای مهرفرد راسا به این وضعیت ورود کرده که میتوان از هماکنون انتظار داشت ثبات به این بازار بازگردد. در هر حال معاملات شکر در بورس کالا در هفتههای اخیر به میزانی بوده است که تقاضای بازار را تامین کرده و در صورت ادامه این وضعیت ملتهب، باید مشکل را در جایی دیگر جستوجو کرد.