بانک و صنعت،. چنین کاری بانکها را با صف طویلی از متقاضیان روبهرو خواهد کرد که بانکها توان پاسخگویی به آنها را ندارند. بانکها در حال حاضر جدا از مشکلات ساختاری که از گذشته تا امروز گریبانگیر آنها بوده، گرفتار مشکلات دیگری هم هستند که به همین دلیل نمیتوانند انتظارات مردم از جریان تسهیلاتدهی را برآورده سازند. نمونه عدم کارایی روشهای دستوری نرخ سود سپردههای بانکی بود که دولت بالاخره مجبور شد برای دورهای آن را متوقف سازد. البته این به این معنا نیست که نرخ سود تسهیلان بالا بماند یا اینکه برای کاهش آن اقدامی صورت نگیرد. بلکه موضوع مهم این است که کاهش نرخ سود تسهیلات در یک بازه زمانی طولانی مدت جواب میدهد. آثار مثبت تسهیلاتدهی با نرخ سود پایین نیز نیاز به گذشت چند سال از تغییر رویه بانکها دارد. حداقل بانک مرکزی و دولت باید چند سالی بر موضوع منابع مالی بانکها و معوقات آنها نظارت بیشتری داشته باشند. یکسری ساختارهای معیوب باید اصلاح شود و این هم از آنجایی که طی چند سال به وجود آمد چند سال زمان میخواهد تا به شکل مطلوبی درآید. البته ناگفته نماند کاهش نرخ سود تسهیلات باید هدفمند و هدایت شده باشد یعنی به سمت تولید و صنعت جهت پیدا کند نه فعالیتهای غیرمولد.