بانک و صنعت، یا باید به بازار بین بانکی رجوع کنند که در حال حاضر قادر به تامین منابع مالی مورد نیاز آنها نیست بنابراین آخرین راهی که پیش روی آنها باقی میماند این است که نرخ سود بانکی را بالا ببرند. بانکها چارهای ندارند جز اینکه برای جلوگیری از خروج حداقل سپردههای خود نرخ سود بانکی را افزایش دهند. اینکه ما بخواهیم به نرخ سود بهعنوان ابزار سیاسی برای خروج از رکود نگاه کنیم، کاملا نگاهی غلط است. باید به وضعیت بانکها نگاه کنیم. تا مشکلات بانکها به صورت ریشهای حل نشود، اینگونه رقابتها تداوم یافته و کاهش نرخ سود بانکی هم محقق نمیشود. اولویت حاکمیت باید سروسامان دادن به وضعیت بانکها باشد. این یک مساله بسیار جدی است اگر چارهای جدی برای حل کسری منابع بانکها پیدا نشود هرچه جلوتر برویم این مشکلات عمیقتر میشود و حتی ممکن است به جایی برسد که نتوان این مشکلات را حل و فصل کرد و حتی حل آن برای بانکها هزینهبر میشود. باید مصوبه کاهش نرخ سود را فراموش کنیم و به جای اینکه به این فکر کنیم که چگونه نرخ سود کاهش پیدا کند، به بانکها کمک کنیم که به مسیر صحیحی هدایت شوند. البته حرکت بانکها به یک مسیر صحیح کاری سخت و دشوار است و از عهده بانک مرکزی به تنهایی خارج است. این یک کار فراقوهای است و حتی به نظر میرسد قوه قضائیه هم قادر به رفع آن نباشد. نیاز به یک اقدام فراملی و فرامنطقهای وجود دارد به عبارتی نیاز به یک نگاه ملی دارد.