به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت، محسن صفاییفراهانی نیاز به معرفی ندارد، بدون تردید همه کسانی که کمی از سیاست، کمی از اقتصادی، کمی از ورزش میدانند او را به خوبی میشناسد. او سالها در سطح نخست مدیریت کشور خدمت و در همه این سالها به گواه بسیاری از اهالی فن در مسئولیت خود موفق عمل کرده است.
وی از ایده شکلگیری مپنا تا تاسیس، مقاومتها، مخالفتها، اجرای پروژه در داخل و خارج از مرزهای ایران از سوی این شرکت میگوید و این جمله را با چاشنی کمی دلخوری اضافه می کند: «بارها به گوش خود شنیدم که عنوان میکردند مپنا یک پایگاه سیاسی و حیاط خلوت آقای زنگنه است که عدهای از دوستانشان را آنجا جمع کردند تا آنها بیکار نباشند». او تحت مقاومتها و مخالفتهای آن روزها که منجر به نگارش شبنامهها نیز شده، نتیجه میگیرد «مپنا نتیجه ایستادگی و مقاومت آقای زنگنه است».
مشروح گفتوگوی محسن صفاییفراهانی به شرح زیر است:
مپنا چگونه شکل گرفت؟
برای پاسخ به این پرسش باید به 40 سال پیش (1358) برگردیم، یعنی سالی که معاون سازمان گسترش و نوسازی صنایع بودم. در آن سال، اسامی چهار شرکت که در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران شکل گرفته بود، برای انحلال در اختیارم گذاشته شد. شرکتهایی که قرار بود کار طراحی و مهندسی انجام دهند و جای خالی آنها، در صنایع ایران به شدت احساس میشد. با آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران اگرچه پرونده این شرکتها مختومه شد، اما همچنان دغدغه تشکیل چنین شرکتهایی را در ایران داشتم، تا اینکه پیش از روی کار آمدن دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی (مردادماه 1368) در جلسهای با آقای نبوی (بهزاد) که در دولت آقای خامنهای (رئیسجمهوری وقت) وزیر صنایع سنگین بودند، نداشتن شرکتهای طراحی و مهندسی را یکی از مشکلات بخش صنعت کشور عنوان و بر ضرورت شکلگیری آنها تاکید کردم. آقای نبوی هم گفت اگر فکر میکنید با تشکیل این شرکتها میتوانید به ساخت داخل کمک کنید این کار را انجام دهید و اینگونه شد که مجوز تشکیل شرکتهای طراحی و مهندسی را از آقای نبوی در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران دریافت کردم. شرکت مدیریت طرحهای صنعتی ایران (IPMI) بر همین اساس شکل گرفت. با تشکیل دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی و تغییر وزیر صنایع سنگین و مخالفت وزیر وقت با این شرکتها، ابتدا از هیئت مدیره شرکت مدیریت طرحهای صنعتی ایران و سپس از قائم مقامی وزارت صنایع سنگین استعفا دادم و از آن مجموعه بیرون آمدم.
پس از استعفا از وزارت صنایع سنگین به وزارت نیرو رفتید. چه شد که پیشنهاد آقای زنگنه را برای رفتن به وزارت نیرو پذیرفتید؟
آقای زنگنه از من خواستند به کمک ایشان در وزارت نیرو بروم و اصرار داشتند قائم مقام وزارت نیرو شوم که نپذیرفتم. سرانجام به دلیل خاموشیها و مشکلاتی که بخش برق داشت به پیشنهاد آقای زنگنه مسئولیت شرکت توانیر را پذیرفتم. آن مقطع به دلیل مشکلات بازسازی پس از جنگ، تمام تلاشمان این بود که چگونه میتوانیم خاموشیهای گسترده را کاهش دهیم. همه تمرکزمان بازسازی نیروگاهها و وارد مدار کردن آنها بود. مجلس اما در این شرایط فشار زیادی روی وزارت نیرو گذاشت که من نمیتوانم مدیرعامل توانیر باشم. توانیر در آن مقطع شرکت بسیار گستردهای بود و وسعت کارهایش از روخانه ارس تا چابهار را در برمیگرفت و بسیاری گمان میکردند این پایگاه میتواند روی مواضع سیاسی آنها تاثیرگذار باشد. تحت این فضا من استعفا دادم.
و چه توضیحی به آقای زنگنه درباره این استعفا دادید؟بارها به گوش خود شنیدم که عنوان میکردند مپنا یک پایگاه سیاسی و حیاط خلوت آقای زنگنه است که عدهای از دوستانشان را آنجا جمع کردند تا آنها بیکار نباشند
گفتم، آنان میخواهند شما را تحت فشار قرار دهند و به خاطر من استیضاح کنند، بنابراین ترجیح میدهم کنار روم و استعفا دادم. البته آقای زنگنه اصرار داشت من پست دیگری بپذیرم که علاقهمند نبودم.
ایده تاسیس شرکت مپنا بعد از این استعفا به آقای زنگنه داده شد؟
دقیقا همینطور است. پس از استعفا از توانیر از آقای زنگنه حکم مشاور وزیر نیرو را دریافت کردم و در این سمت، روزی در جلسهای بیش از 6 ساعته با آقای زنگنه که بعد از ساعات کاری برگزار شد، سابقه تشکیل شرکت مدیریت طرحهای صنعتی ایران را تشریح کردم و به ایشان گفتم با توجه به اینکه IPMI رشد چندانی نکرده است شما موافقت کنید شرکتهای طراحی و مهندسی در بخش نیروگاه آبی و حرارتی در وزارت نیرو تاسیس شود. ایشان هم افزون بر تکرار حرف آقای نبوی (اگر فکر میکنید با تشکیل این شرکتها میتوانید به ساخت داخل کمک کنید، این کار را انجام دهید و من تا آنجا بتوانم کمک خواهم کرد این اتفاق بیفتد). این را هم گفت که من به شما اعتماد میکنم، اما یک نیروگاه شهید رجایی دیگر روی دست ما نگذارید، زیرا ساخت نیروگاه و تکمیل نیروگاه شهید رجایی بیش از 10 سال طول کشید و آقای زنگنه نمیخواست این موضوع بار دیگر تکرار شود، ما هم قول دادیم و الحمدالله به قولمان وفادار ماندیم. شرکت مپنا و فراب بدین ترتیب با حمایت آقای زنگنه و با حداقل امکانات (سه اتاق و چهار نفر) آغاز بهکار کرد. کار بسیار سنگین و حجیمی بود که با درخواست من، آقایان نبوی و مهنما نیز کمک کردند.
با توجه به اینکه، انجام هر کار جدید با مقاومتهایی همراه است، برای تاسیس مپنا با چه مقاومتهایی روبهرو بودید؟
مقاومت زیادی وجود داشت. بدنه وزارت نیرو به هیچ عنوان شرکت مپنا را نمیپذیرفت و مشکلات زیادی داشتیم، اما با حمایت تمام قد آقای زنگنه شرکت مپنا و فرآب پا گرفت. دقیقا خاطرم است در حالی که مپنا پیشنهاد 350 میلیون دلاری را برای ساخت نیروگاه اراک ارائه داده بود، روسها 540 میلیون دلار را برای اجرای این نیروگاه، طلب کرده بودند. دوستانی که در بخش برق بودند اما پیشنهاد مپنا را جوک تلقی میکردند و میگفتند مگر میشود با 350 میلیون دلار نیروگاه ساخت. با همه این مقاومتها، مپنا و فرآب شکل گرفت. بارها به گوش خود شنیدم که عنوان میکردند مپنا یک پایگاه سیاسی و حیاط خلوت آقای زنگنه است که عدهای از دوستانشان را آنجا جمع کردند تا آنها بیکار نباشند.
آیا نیروگاه اراک با همان مبلغ پیشنهادی مپنا (350 میلیون دلار) به پایان رسید؟
بله با همان مبلغ و در زمان تعیینشده به پایان رسید و سبب تعجب همگان از جمله رئیس جمهوری وقت (مرحوم هاشمی رفسنجانی) شد. خاطرم است وقتی میخواستند بویلر (دیگ بخار) نخست نیروگاه حرارتی اراک را روشن کنند، به همکارانم در شرکت مپنا گفتمبویلر نیروگاه را بی سر و صدا روشن کنید تا خیالمان راحت شود که با مشکلی مواجه نخواهیم شد. به موازات آن از آقای زنگنه بهعنوان وزیر وقت نیرو خواهش کردم با توجه به اینکه این کار نخستین بار است در ایران انجام میشود، ایشان آن را افتتاح کنند، در حالی که بویلر چند روز پیش روشن شده بود.
آقای زنگنه با توجه به فضای منفی که علیه مپنا وجود داشت، خیلی نگران روشن نشدن بویلر نیروگاه اراک بود و به همین دلیل پیش از افتتاح رسمی خیالشان را از این موضوع راحت کردم. آقای زنگنه همسو با این موضوع، گزارشی به مرحوم هاشمی، رئیس جمهوری وقت ارائه دادند که سبب تعجب ایشان شد. مرحوم هاشمی گفتند چگونه نیروگاه 1200 مگاواتی با 350 میلیون دلار انجام شده است!؟ همین موضوع به تشکیل جلسهای به ریاست مرحوم هاشمی و با حضور وزیران نفت، نیرو، صنعت، صنایع سنگین، رئیس سازمان برنامه و رئیس بانک مرکزی منجر و در آن جلسه جزئیات ساخت نیروگاه اراک با هزینه 350 میلیون دلار تشریح شد. دقیقا خاطرم است جلسهای که قرار بود یک ساعت باشد، بیش از یک ساعت به درازا کشید و ایشان پرسشهای متعددی پرسیدند و متوجه شدند اتفاق جدیدی در صنعت ایران در حال رخ دادن است. در همان جلسه، مرحوم هاشمی رفسنجانی به آقای روغنی زنجانی (مسعود)، رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه دستور تدوین آییننامه شرکتهای طراحی و مهندسی را دادند تا پس از تدوین در هیئت دولت تصویب و در کشور ماندگار شود. همچنین در آن جلسه به آقای آقازاده، وزیر وقت نفت گفتند به فکر تاسیس شرکت مشابهی در بخش نفت باشد.
بعد از درخواست مرحوم هاشمی درباره تدوین آییننامه شرکتهای طراحی و مهندسی، این موضوع در مجلس بررسی شد و بهصورت مفصل مزایای این نوع شرکتها را برای آقای دری نجفآبادی، رئیس وقت کمیسیون برنامه و بودجه مجلس تشریح و برایشان اتفاقهایی را که در نیروگاه اراک، کارون یک، نیروگاه تبریز و نیروگاه منتظرقائم افتاده بود توضیح دادم و تاکید کردم که بعد از فعال شدن شرکت فرآب و مپنا، شرکتهایی مانند سدید، ماشینسازی اراک و آذرآب مجبور شدند برای تامین قطعات و تجهیزات مورد نیاز آنها در سه شیفت کار کنند. خب، تا آن موقع در صنعت ایران چنین چیزی اتفاق نیفتاده بود که صنایع داخلی برای ساخت یک نیروگاه این همه کار به آنها سپرده شود که آنها مجبور شوند سه شیفت تولید کنند و کارخانجات متعدد هم درگیر شوند.
آقای مهندس، چه اتفاقی افتاد که از ریاست هیئت مدیره مپنا و فرآب کنارهگیری کردید؟
با رفتن آقای زنگنه، وزارت نیرو تغییر روش داد و نوع برداشتش از این شرکتها عوض شد. شرکت مپنا که قرار بود یک شرکت EPC (مهندسی، تدارک، ساخت) باشد با سیاستهای جدید درگیر کار ساخت شد.در شبنامههایی که منتشر میکردند، موضوع برعکس جلوه داده میشد و در حالی که ما نگاهمان عمدتا به ساخت داخل بود، از ما بهعنوان نوکران غرب نام میبردند
بخش نفت و گاز هم در دوره شما در مپنا فعال شد؟
همان آخرین سالی که در مپنا بودم، فعال شد. همین موضوع هم سبب شد از مپنا جدا شوم.
چرا؟
زیرا وزیر وقت نیرو معتقد بود نباید امکانات این وزارتخانه در اختیار وزارت نفت قرار گیرد، در حالی که استدلال من این بود امکانات بهوجود آمده منحصرا برای وزارت نیرو نیست و بهتر است در صنایع دیگر مانند پالایشگاه و پتروشیمی هم فعال شود که با مخالفت وزیر وقت نیرو همراه شد، البته سرانجام شرکت مپنا و فرآب در صنعت نفت و گاز فعال شدند.
در مسیر شکلگیری مپنا افزون بر کارکنان وزارت نیرو که در بالا توضیح دادید، چه مقاومتهای دیگری وجود داشت؟
مقاومتها و البته مخالفتهای زیادی وجود داشت. همانطور که گفتم برای ساخت نیروگاه اراک که به مناقصه رفته بود سه پیشنهاد 620 میلیون دلاری (کاناداییها)، 540 میلیون دلاری (روسها) و 350 میلیون دلاری (مپنا) وجود داشت. فاصله این پیشنهادها، محلی برای سوءاستفاده بود که خیلیها از آن سود میبردند و در نتیجه با شکلگیری شرکتهایی مانند مپنا و فرآب مخالفت میکردند، یا برخی افراد که در وزارت نیرو با شرکتهای خارجی کار و به نوعی دلالی میکردند.
در جایی خواندم شبنامههای زیادی علیه شما در آن دوران منتشر شد، واکنش شما به این شبنامهها چه بود؟
بله، تعدادش هم خیلی زیاد بود، اما چون تخلفی نمیکردیم، نگران هم نبودیم. این جواب را به آقای زنگنه که گاهی اوقات میپرسیدند آیا نگران این شبنامهها نیستید، میدادم. در این شبنامهها، موضوع برعکس جلوه داده میشد و در حالی که ما نگاهمان عمدتا به ساخت داخل بود، از ما به عنوان نوکران غرب نام میبردند.
چرا نوکران غرب!؟
استنباطم این بود چون در بخش طراحی از تعدادی از مهندسان کانادایی کمک گرفته بودیم (12 تا 13 نفر)، آنها از این واژه استفاده میکردند، در حالی که هدف ما داخلیسازی طراحی بود. شبنامهنویسها این موضوع را بهانه کردند و مینوشتند آقای صفاییفراهانی جا پای آمریکا را صاف میکند و جاده آسفالته درست میکند که آنها وارد کشور شوند. به این صورت سعی میکردند فضا را آلوده کنند که خوشبختانه با روشن شدن نخستین بویلر نیروگاه اراک و پس از آن وارد مدار شدن آن این فضا شکسته شد.
خاطرم است آقای زنگنه دو الی سه بار این موضوع را نقل کردند که خیلیها به من (زنگنه) میگویند نیروگاه اراک یا به مدار نمیآید یا اگر به مدار بیاید مطمئنا با 350 میلیون دلار نمیآید و هزینه بیشتری به وزارت نیرو تحمیل میشود و من هم ضمن تکذیب این موضوع به ایشان (زنگنه) توضیح میدادم که به دلیل حجم ساخت داخل در این پروژه و صرفهجویی ارزی انجامشده، مطمئن هستیم این نیروگاه با همین مبلغ به پایان میرسد. ساخت این نیروگاه با مبلغ 300 میلیون دلار به پایان رسید و سبب شد دکان دلالان بسته شود.
مپنا چگونه بینالمللی شد؟
پیش از پاسخ به این پرسش اجازه بدهید این موضوع را بگویم. اجرای موفق نیروگاه اراک از سوی مپنا سبب شد مرحوم هاشمی رفسنجانی بارها این موفقیت را از تریبونهای مختلف اعلام کنند. خاطرم هست در سفری که خانم بینظیر بوتو، نخست وزیر وقت پاکستان به تهران داشت مرحوم هاشمی رفسنجانی درباره ساخت نیروگاه 1200 مگاوات از سوی مپنا توضیحاتی داد که ایشان با گفتن این جمله «امکان ندارد» تعجب خود را نشان داد. با حضور در کاخ سعدآباد که محل اقامت ایشان بود، چگونگی امکانپذیر شدن این موضوع را برای ایشان تشریح کردم.
اما پاسخ پرسش شما، حضور مپنا در پروژههای بینالمللی با حضور در ساخت نیروگاهی در عمان آغاز شد. مپنا برای ساخت این نیروگاه با شرکتهای بزرگی مانند آلستوم و زیمنس رقابت میکرد و در نهایت با توجه به قیمت پیشنهادی کمتر، برنده مناقصه ساخت نیروگاه در این کشور شد که مقاومت عمانیها را در پی داشت، اما در نهایت با دستور مستقیم پادشاه این کشور، مپنا مجری توسعه نیروگاه در عمان شد. اما به موازات آن، چون عمانیها نسبت به اجرای کار از سوی مپنا تردید داشتند ساخت نیروگاه دیگری را با همان ویژگی به شرکت دوم لیست برنده مناقصه یعنی شرکت آلستوم سپردند. وقتی چنین موضوعی را متوجه شدیم عزممان را برای به پایان رساندن این پروژه در مدت زمان تعیینشده جزم کردیم و در نهایت هم اینگونه شد و پروژه یک ماه زودتر از قرارداد به پایان رسید. همین موضوع سبب شد زیمنس با مپنا برای همکاری مشترک مذاکره کند که متاسفانه این مذاکره با تغییر دولت عملیاتی نشد.
آقای مهندس، چرا برخلاف مدیریت طرحهای صنعتی ایران (IPMI) شرکت مپنا موفق عمل کرد؟
اگر آقای نبوی هم در وزارت صنایع سنگین مانده بود، مطمئن بودم این شرکت هم موفق میشد. آقای نبوی هم درست همان کاری را میکرد که آقای زنگنه بعدا در مپنا انجام داد. یعنی حمایت کاملی از مجموعه داشتند و برای موفقیت مجموعه تلاش میکردند. من در همان مقاطع بارها گفتم اگر ریسک ذیری وزیر وقت نیرو (زنگنه) نبود مپنا شکل نمیگرفت. زیرا همانطور که گفتم بدنه وزارت نیرو شدیدا با مپنا مخالف بود و مقاومت میکرد و اصرار داشتند که قرارداد بستن با مپنا و فرآب منجر به ساخت نیروگاه و حل شدن مشکل برق نخواهد شد. اگر ریسکپذیری وزیر وقت نیرو (زنگنه) نبود مپنا شکل نمیگرفت. زیرا همانطور که گفتم بدنه وزارت نیرو شدیدا با مپنا مخالف بود و مقاومت میکرد و اصرار داشتند که قرارداد بستن با مپنا و فرآب منجر به ساخت نیروگاه و حل شدن مشکل برق نخواهد شدآقای زنگنه در حمایت از مپنا و فرآب ایستادگی جدی داشتند.
اگر آن ایستادگی نبود؟
مطمئنا قراردادی بسته نمیشد و هرگونه تلاش مهندسی هم مثل خیلی از کارهای دیگری که در کشور انجام شده بود، از بین میرفت. اگر حمایت ایشان نبود ممکن بود تلاش بچههای مپنا به نتیجه نرسد، زیرا بدنه وزارت نیرو شدیدا مقاومت میکرد، اینطور میتوانم بگویم که مپنا نتیجه ایستادگی و مقاومت آقای زنگنه است. البته نباید از کنار تلاش و زحمات مهندسان و کارکنان مپنا هم بهراحتی گذشت؛ کارکنانی که تا نیمههای شب برای موفقیت این شرکت کار و تلاش میکردند و باید قدردان آنها بود.
حمایت و تشویق آقای زنگنه از مهندسان مپنا سبب شد این شرکت شکل بگیرد و هم اکنون در کنار شرکت فرآب، درخت باروری شدهاند. در کنار آنها تعداد زیادی شرکت به وجود آمده است که از این شرکتها کپیبرداری کردند که به نظرم کار خوب و درستی هم بود و امیدوارم در بقیه رشتههای صنعتی کشور هم این اتفاق بیفتد.
از نگاه شما تاثیرگذارترین افراد در شکل گیری مپنا چه کسانی هستند؟
پاسخ به این پرسش بسیار مشکل است. ممکن است من فکر مپنا را از سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران با خود به وزارت نیرو آورده و وزیر نیرو را برای پایهگذاری این شرکتها قانع کرده باشم. درست است آقای زنگنه حمایت و ایستادگی بسیار سنگینی برای شکل گیری این شرکتها کردند تا پایدار شوند، اما تک تک بچههای مپنا وقتی هدف از تاسیس شرکت را متوجه شدند، بدون داشتن هیچ چشمداشتی تلاش کردند و هیچگاه کوتاهی نکردند. همانطور که گفتم مپنا امروز درخت باروی شده که دهها نفر برای به ثمر رسیدن آن تلاش کردند.