به راستی فارغالتحصیلان کنونی چه دردی از شرکتهای دانش بنیان دوا خواهند کرد؟ آیا به صرف گرفتن مدرک میتوان یک نیروی دانشی محسوب شد؟
نتیجه گسترش دانشگاهها و بیتوجهی مسئولان آموزشی به موضوع مهارت دانشجویان و تربیت نیروهای خبره و دانشی، راه افتادن سیلی از دانشآموختگان و فارغالتحصیلان بیمهارت است که نه بازار کار خواهان جذب آنهاست و نه آنچه که آموختهاند گرهی از مشکلات جامعه و اقتصاد میگشاید. تازگی که در بندهای اقتصاد مقاومتی بر جذب نیروهای دانشی به شرکتهای دانش بنیان تاکید شده، جای خالی نیروهای دانشی بیش از همیشه احساس میشود. کدام دانشگاهها مسئولیت تامین نیروی مورد نیاز شرکتهای دانش بنیان که مهمترین آن فاکتور آن دانش و مهارت است را تامین خواهند کرد؟ رواج دانشگاههای پولی و در کنار آن باب شدن مدرک گرایی، چه جایی برای دانش طلبان واقعی و جویندگان علم گذاشته است؟ شرکتهای دانش بنیان نیروهای مورد نیاز خود را با این وضعیت بحرانی علم و دانش و کمبود تخصص و مهارت چگونه باید تامین کنند؟
با اندکی دقت به واقعیتهای نیروی انسانی در کشور متوجه خواهیم شد که نه تنها دانشگاهها در تربیت و تامین سرمایه انسانی خلاق، نوآور و دانشی موفق نبودهاند بلکه در پذیرش دانشجویان نخبه و باسواد نیز کوتاهی کردهاند. افزایش کمی سطح دانشگاهها گویی با آمارهای موجود بر سطح کیفی آن نیز ارجحیت داشته و این وضعیت را تشدید کرده است. براساس آمارهای موجود در حالی که زمانی ورود به دانشگاه شروط مهمی چون گذراندن دورههای آموزشی و خبره بودن را میخواست، و ضریب نمرههای درسی در آزمون بایستی در چندین گروه درسی حداقل بالای 50، 80 و 90 درصد باشد اکنون این شرطها از پیش پای دانشآموزان برداشته شده و طبق آمارها آنها حتی با ضریب صفر درصد نیز به دانشگاه راه پیدا میکنند. اکنون بیش از 72 درصد کنکوریها جذب دانشگاه میشوند بدون اینکه از صافی آن رد شده و بدون اینکه سواد ورود به دانشگاه را کسب کرده باشند. اسفناکتر اینکه حتی وقتی فرد با اینهمه راه ورود موفق به رفتن به دانشگاه نمیشود دانشگاهها بدون کنکور میآیند و او را راهی دانشگاه میکنند. از دانشگاههای پیامنور گرفته تا دانشگاههای غیرانتفاعی، دانشگاه فرهنگیان، دانشگاههای نیمهحضوری، دانشگاههای مجازی و بینالمللی و نوبتهای شبانه، پذیرای این دسته از دانشجویان هستند. با این حال وضعیت دانشگاههای دولتی و رایگان با وجود اینکه 13 درصد کل پذیرشها را انجام میدهد، نیز بهتر از این نیست.
با این حال شرکتهای دانش بنیان که براساس گفتههای مسئولان تعداد آنها رو به افزایش است، مهمترین بخشی است که در سالهای اخیر از سوی مسئولان برای کسب درآمد، توسعه اشتغالزایی، حل مشکلات بیکاری فارغالتحصیلان و توسعه صادرات روی آن مانور داده شده است. در حال حاضر تعداد 2600 شرکت دانش بنیان در سطح کشور وجود دارد که در راستای تجاریسازی محصول 20 هزار میلیارد تومان فروش دارند و اگر نیرو و امکانات مورد نیاز خود را تامین کنند، ثروت آفرینی بزرگی به همراه خواهند داشت. یکی از فاکتورهای مورد نیاز آنها توانمندسازی دانشآموختگان است.
ضرورت غربالگری فارغالتحصیلان دانشگاهی
علیرضا حدادیان، استاد دانشگاه در این رابطه میگوید گرچه آنچه بر فضای آموزشی کنونی حاکم شده تضمینی بر خروجی با کیفیت دانشگاه نمیدهد اما در هر صورت همین نیروی دانشآموخته که تعداد آن هم نسبتا زیاد است، فرصت خوبی است برای غربالگری و گزینش نیروی مورد نیاز در شرکتهای دانش بنیان. فارغالتحصیلان باید یا توسط دانشگاه یا شرکتهای دانش بنیان یا بهواسطه شرکتهایی که قادر به این غربالگری هستند به مثابه کاریابیها غربال و برون سپاری شوند. برخی شرکتها توانایی شناخت متخصصین و شناسایی آنها را دارند باید به کمک آنها استعدادها را شناخت و به شرکتهای موردنظر بهویژه شرکتهای دانش بنیان که نیروهای دانشی اصل و اساس آنها را تشکیل میدهد، معرفی کرد. مهم مدیریت نیروی انسانی و هدایت آن است چیزی که تاکنون موفق به انجام درست آن نبودهایم.
ایجاد سامانه مدیریت استعدادها
محمودزاده، استاد دانشگاه نیز در رابطه با تامین نیروی دانشی مورد نیاز شرکتهای دانش بنیان میگوید نخستین کار ایجاد سامانه pmc به معنای سیستم مدیریت استعدادهاست که خود شامل یک نظام چهار بخشی است: بخش اول شایسته دوستی، بخش دوم جذب شایستهها، بخش سوم حفظ شایستهها و بخش چهارم پرورش شایستههاست. بنابراین نخستین و مهمترین گام این است که این شرکتها نیازهای خود در رابطه با جذب نیروی انسانی را برآورد کنند و بعد از آن در پی شناسایی و انتخاب آنها باشند.
تقویت اطلاعات بینشی، دانشی و مهارتی دانشجویان
احم قاسمی، کارشناس بازار کار نیز در این باره میگوید در حوزه کسب و کار امروزه در موسسات موفق واژه توانمندی برای نیروی انسانی بهجای واژه مدرک تحصیلی به کار گرفته میشود. توانمندی نیروی انسانی نشاندهنده قابلیتهای بالای نیروی انسانی در زمینههای دانشی، بینشی، مهارتی و تجربی است. دانش یعنی داشتن اطلاعات لازم برای هر فرد در زمینه مورد نیاز که مستقیما ربطی به تحصیلات ندارد بلکه ممکن است فردی مطالعات خاص در زمینه مورد نظر داشته باشد. نیروی انسانی در همان زمینه باید دارای بینش گسترده باشد یعنی در زمینه بازار و فروش و تشخیص نیاز مشتری و موضوعات مالی و اخذ مجوز و استانداردسازی و برندسازی و... اطلاعات عمومی خوبی داشته باشد که به آن اطلاعات بینشی میگوییم. با همه این اوصاف فرد باید توانایی لازم در بهکارگیری ابزارها و تکنولوژی مورد نیاز در ان زمینه را داشته باشد. این خیلی مهم است که فرد با ابزارهایی مانند رایانه و دستگاههای مورد نیاز برای انجام کار و حتی نرمافزارهای تخصصی بهخوبی بتواند کار کند. در صورت وجود این سه زمینه حتما از وی سوابق تجربی کار در این موارد هم خواسته شود مانند سابقه کار در کارگاه یا موسسات در زمینه مورد نظر. یک نکته مهم در امتیاز دهی به این چهار فاکتور برای جذب نیروی انسانی این است که فرد باید در هز زمینه حداقل امتیاز را داشته باشد یعنی اینکه برای جذب نیروی انسانی داشتن امتیاز کامل فقط در یک زمینه کافی نیست و نکته دیگر اینکه این جدول برای کشف، جلب، جذب و نگهداری نیروی انسانی مستمر مورد استفاده قرار گیرد و در هر زمینهای که فرد دارای امتیاز پایین است حتما قبل از بهکارگیری فرد باید دورههای آموزشی لازم را طی کند. البته برای شرکتهای دانش بنیان میزان نوآوری و علاقهمندی به حوزههای مربوط به موسسات دانش بنیان بسیار مهم است. از موضوعات مهمی که باید در حوزه مشارکت در شرکتهای دانش بنیان مهم است توجه خاص در جذب افراد دارای بینش بازار و توجه به بازار است. افرادی که بتوانند هم در بازاریابی و هم در بازارشناسی و هم در بازارسازی به شرکتهای دانش بنیان کمک کنند چون این موضوعات از مشکلات عمده شرکتهای دانش بنیان از زمان تولید ایده تا تبدیل آن به محصول و بعد فروش آن در بازار است.
در سالهای اخیر برای جلب مشارکت دانشگاهها با این شرکتها مشوقهایی در نظر گرفته شده که یکی از مهمترین آن پرداخت درصدی از سود این شرکتها به دانشگاهها و اختصاص بودجه به آنهاست. نمونه این مشارکت شرکتهای موفق دانش بنیان در برخی از استانهای کشور است که در مدت یک سال درآمدهای میلیونی کسب کرده و توانستهاند برای بیش از 110 نفر فارغالتحصیل اشتغال ایجاد کند. علاوهبر آن بر اساس تجارب به دست آمده همراه شدن دانشگاهها با شرکتهای دانش بنیان، درآمدزایی جدیدی برای دانشگاهها ایجاد کرده و تحقق اهداف علمی و اقتصادی، گسترش و کاربرد اختراع و نوآوریهای، کسب درآمد و تجاریسازی نتایج تحقیق دانشجویان را به همراه خواهد داشت.
ثمانه نادری