بانک و صنعت، این موجب شده که بیشترین منابع آنها درگیر سرمایهگذاریهای غیربانکی بشود بنابراین حالا که ما با مقداری رکود مواجه هستیم، این سرمایه در قالب ساختوساز گیر افتاده و نقدینگی کم شده است. درنتیجه بانکها قدرت مانور پرداخت تسهیلات به تولیدکنندگان و سایر تقاضاهایی که برای وام هست را ندارند لذا برای تحرک در بدنه تولید مجبورند قدرت وامدهی بانکها را زیاد کنند. یکی از راهها این است که افزایش سرمایه بدهند؛ این افزایش سرمایه با توجه به اینکه اکثر بانکهای ما در بورس رفته و سهامداری میکنند، افزایش سرمایه قیمت سهام آنها را کاهش میدهد. از اینرو مشتریان بیشتری به سراغ سهام بانکها در بورس خواهند رفت و تقاضا برای سهام بانکها در بورس بیشتر میشود. این موضوع کمک میکند که بانکها از قدرت نقدینگی بیشتری برخوردار شوند و این هم البته با توجه به نیاز تولید ما به نقدینگی ضرورت دارد. تولید و کارخانههای ما همهچیزشان فراهم است اما نقدینگی ندارند به همین دلیل حقوق کارگر را نمیتوانند پرداخت کنند بنابراین افزایش سرمایه به این دلیل صورت میگیرد. البته بخشی از نقدینگی بانکها هم به سمت ساختوساز میرود بنابراین افزایش سرمایه یکی از راههای بالا بردن قدرت وامدهی بانکهاست که بهجا است. مساله دیگر این است که چون دولت نمیخواهد آثار افزایش قدرت وامدهی منجر به تورم بشود نمیخواهد از ابزارهایی که به کمک آنها در کنترل تورم موثر بودند، استفاده کند و سیاست انبساطی مستقیم را بهکار بگیرد چون با این کار باید نرخ تنزیل مجدد را کاهش بدهد یا نرخ سپردههای قانونی را پایین بیاورد لذا بانک مرکزی نمیخواهد سراغ ابزار مستقیم برود چون آثار تورمی دارد لذا با افزایش سرمایه، هم با تورم میجنگند هم بانکها اندکی قدرت وامدهی خود را بالا میبرند.